سوررئالیسم یکی از مکتبهای ادبی است که از اروپا آغاز شد و به ادبیات دیگر ملل از جمله ادبیات عرب راه یافت و بر آنها تاثیر گذاشت. مصر از کشورهای پیشرو در ادبیات داستانی عربی است که آشنایی نویسندگان مصری با اروپا و ادبیات اروپایی، راه را برای نفوذ جریانهای نو ادبی، در آنجا هموارتر کرد. نجیب محفوظ؛ نویسنده بزرگ مصری و برنده جایزه نوبل 1988 از جمله نویسندگانی است که سوررئالیسم در برخی از داستانهایش بازتاب یافته است. نویسنده در داستان معروف الشحاذ (گدا) تصویر شاعری معاصر را ارائه میکند که در برخورد با دنیای جدید دچار نوعی تعارض شده است. این داستان، چگونگی تعارضها و تلاش هنرمند برای رفع آنها را نشان میدهد.کارهای انجام شده توسط شخصیتهای داستان و نیز شگردهای نویسنده در پردازش آن خواننده را به سوی مکتب سوررئالیسم و اصول و روشهای آن سوق میدهد. در این نوشتار به تطبیق مبانی این مکتب با داستان مذکور خواهیم پرداخت.
در این کتاب، آثار گروهی از شاعران فرانسه با تقسیمبندی خاصی مورد بررسی قرار گرفته است. در تقسیمبندی شاعران و انتساب آنها به یک شیوه خاص ادبی نظر نقادان فرانسوی نیز همواره با هم یکسان نیست. برای مثال یکی نروال را شاعر رمانتیک به شمار میآورد و دیگر او را پیشرو شاعران تازهجوی پس از خود میداند و این از آنروست که شیوههای گوناگون ادبی، مرز دقیق و مشخصی ندارد. جدول خلاصه مهمترین شیوههای ادبی فرانسه از آغاز شکفتگی ادبیات بر این کتاب افزوده شده و به فصول کتاب پیوند داده شده است.
این کتاب دربرگیرنده نوشتههایی است درباره رامبراند، ویلیام بلیک، دلاکروا، فرانسیسکو گویا، گوستاو گوربه، پل گوگن، رنه مارگریت و سالوادور دالی، آثار آنها و شیوههایی که به آن منتسب شدهاند. در اینجا ضمن آشناشدن با زندگی این هنرمندان برجسته هنر نقاشی اروپا، از باروک تا سوررئالیسم، بررسیهای تحلیلی پیرامون شیوه نقاشی هر یک از آنها صورت گرفته و توضیحات آورده شده که لزوماً درصدد آن نبوده تا تاریخنگاری صرفی باشد از هنر نقاشی غرب. افزون بر این، تابلوی برجستهای از آثار هر یک از این نقاشان انتخاب و به تجزیه و تحلیل صورت و موضوع از جهت کارکرد عناصر بصری آن پرداخته شده است.
مرثيه شهرها يکي از انواع مرثيه است که شاعر در آن به توصيف شهرهاي حادثه ديده و بيان دردها و رنجهاي مردم آن شهرها که دستخوش خرابي و ويراني گشتهاند ميپردازد. اين پژوهش مطالعهاي با رويکردي تاريخي ـ تطبيقي به اين نوع ادبي در دو ادب فارسي و عربي است و اين نکات را تبيين ميکند که رثاي شهرها در دو ادبيات داراي علل و اسباب مشترک سياسي و داخلي، تجاوز و حمله بيگانگان به قلمرو اسلامي است که شاعران ايراني و عرب، حادثه را مصيبت امت اسلامي دانسته و بدون در نظر گرفتن محدوده جغرافيايي و زباني به رثاي شهرهاي اسلامي پرداختهاند. همچنين مشترکات ديني و فرهنگي ادباي فارس و عرب موجب برخوردي يک سويه در بسياري از مضامين رثاي شهر گشته است که نشان از پلهاي ارتباطي موجود بين دو امت از قديم تاکنون دارد. عاطفه صادق و سخنان به دور از تکلف و تصنع، سرشار بودن از حکمتها و پند و اندرزها، وجود مفاهيمي ديني چون قضا و قدر ويژگي بارز قصايد عربي و فارسي در اين زمينه است. همچنين اين مراثي بخشي از مصادر تاريخي شهرهاي حادثه ديده محسوب ميشوند.
وصف در ادب جاهلی عرب، همواره از برجستگیهای هنری و بلاغی آن بوده است و وصف مناظر طبیعت نیز پس از پراکندگی مسلمان در دیگر سرزمینهای فتح شده، بیشتر پسندیده ذوق عرب گشت. هرچقدر که «شعب بوان» در گستره تاریخ و ادب ایران گمنام مانده باشد، برعکس در نوشتههای عربی، به عنوان یکی از چهار بهشت گیتی، بسیار سرشناس و به یادماندنی گشته است. توصیف تماشاگران شعب بوان، خبر از خوشنامی این گذرگاه کهن نزد جغرافی دانان و جهانگردان مسلمان میدهد؛ تا جایی که زیبایی دره به عنوان موضوعی ادبی، سرچشمه انگیزش و الهام بسیاری از ادبای عرب شده است. در نوشتار حاضر، از طریق نقد روانکاوانه و از دریچه ذهنیت ادبی عرب، به تحلیل مجموع تصاویری خواهیم پرداخت که در آن عناصر طبیعت و جغرافیای شعب بوان را با شیوههای خیال انگیز و مکانیسمهای رویاپردازانه توصیف نمودهاند؛ سعی ما بر آن است تا از روی آن عناصر خیال و رویا، پاسخ روانشناسانه درستی درباره رویکرد یکسویه ادبای عرب به موضوع، ارائه دهیم.