«صلاح عبدالصبور» از شاعران نامدار مصر است. در اين مقاله سعي شده است زندگي، اشعار و افكار اجتماعي وي به اختصار بررسي شود. در اين نوشتار اثار او را مرجع قرار دادهايم و براي هر كدام از ديدگاههاي شاعر شاهدي از شعر و آثارش ارايه شده است هر چند به برخي كتب منتقدان عرب نيز نظر داشتهايم.
پیوند بسیار کهن ملتهای عرب و ایران باعث شده که زبان فرهنگ و ادبیات عرب و فارسی در تعامل گسترده با یکدیگر قرار گیرند و در عرصههای فرهنگی به ویژه فرهنگ عامه نمود یافته است. تلاشهایی که در زمینه ادبیات تطبیقی صورت گرفته بسیار ناچیز است. از اینرو با بررسی مضمون فقر در اشعار معروف رصافی و پروین اعتصامی پژوهشهایی تطبیقی در ادبیات عربی و فارسی صورت گرفته است. رصافی به دلیل آگاهی به مسائل جامعه به ویژه فقر توجه خاصی نشان داده و حاکمان جامعه عامل را عامل فقر میداند و همچنین پروین اعتصامی نیز سهلانگاری حاکمان را باعث پیدایش فقر جامعه میداند. اما به خاطر زن بودنش کمتر مورد پذیرش جامعه قرار گرفته اما مانند رصافی یتیمان، بیوهزنان و مستمندان جامعه را مورد ترحم قرار میدهد.
امیل زولا از نویسندگان برجسته سدۀ 19 میلادی فرانسه و از چهرههای مطرح عرصه ادبیات داستانی است که علاقه بسیاری به توصیف واقعیات جامعه خود و ارایه جلوههای مستندگونه و پلشت مفاسد اجتماعی، به ویژه در میان اقشار آسیبپذیر، دارد. صادق چوبک نیز در میان رماننویسان ایرانی گرایش بیشتری به عریاننمایی زشتیها دارد. در این پژوهش برآنیم تا به درونمایههای اصلی آثار این دو نویسنده، زبان انتخابی، سبک و سیاق نوشتار و نیز ویژگیهای برجسته شخصیتهای داستانیشان بپردازیم؛ تا از این رهگذار بتوانیم دیدگاههای ناتورالیستی هر دو نویسنده را، به ویژه در «آسوموار» و«پیراهن زرشکی»، بازنماییم.
در اين مقاله ديدگاه جبران و سهراب درباره دين و تکثرگرايي ديني مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است. با اندکي تأمل در آثار آنها درمييابيم که انديشههاي آنها بهويژه انديشههاي دينيشان اگرچه يکسان نيست اما به هم نزديک است. سهراب سپهري و جبران خليل جبران از شاعران بنام معاصر کوشيدهاند باور به حقانيت همه اديان را رواج دهند. پذيرش دين خود همراه با عدم تعصب نسبت به آن و باور به مذهبي فراقومي از ويژگيهايي است که در آثار هر دو قابل مشاهده است. از ديدگاه آنها اساس همه اديان يکي است، هرچند که ظاهرا با هم اختلاف داشته باشند. در حقيقت آنها به نوعي وحدت وجود اعتقاد داشتند، از اينرو انديشههاي اسلام، مسيحيت، بودا و ... نزد آنها برابر مينمود و به خاطر اين انديشهها جبران به کفر و الحاد و سهراب به بودائي اشرافي متهم شدند.