این پژوهش، کتابی است از حسین منزوی در تحلیل و بررسی شعر شهریار. منزوی در این كتاب از شهریار به عنوان شاعر شیدایی و شیوایی یاد میكند و شعر او را با عناوین مختلف از قبیل تذكره احوال، شعر شهریار، غزل شهریار، مكتب شهریار، هذیان دل و حیدربابا و .... با قلم شیوای خود نقد و بررسی میكند. منزوی میگوید:«دفتر شهریار همیشه برای تسخیر دل مشاق من طرفههایی در آستین داشته است. اگر در 20 سالگی غزلهای عاشقانهاش را دوست داشتم و در 30 سالگی «ای وای مادرم» او را میپسندیدم و در 40 سالگی با هذیان دلاش در آفاق شور و حال پر میگشودم، امروز در عین حال که تمامی آن شعرها را که سوگلیهای 20 و 30 و 40 سالگیام بودهاند دوست میدارم، با غزلهای جاافتاده پیرانه سرش خلوت میکنم و دیوان و دفتر او از کتابهای بالینی من است». حسین منزوی در مقدمهاش هدف از نگاشتن این کتاب را این میداند که سعی دارد خواننده را در تجربیات خود سهیم کند و شناختی را که در سایه خواندن شعرهای شعریار به آن مشرف شده، به خواننده انتقال دهد.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
اگر بپذیریم که شعر در لحظههای ناخودآگاهی ذهن، آفریده میشود، باید پیشبینی شاعرانه را، مولود الهامهایی بدانیم که در لحظههای آفرینش برشاعر فرود آمده و نازل شدهاند. شاید بیت نظامی هم بیاشاره به همین مسئله نباشد که شاعران و پیامبران لحظههایی نه یکسان که همسان داشتهاند، با این تفاوت که شاعران در ناخودآگاه خویش از الهام و پیامبران از وحی بارور بودهاند. در شاعر نیز اگر با خود و آئینه خود صادق بوده باشد شعوری پیامبرگونه فرمان میراند که گاه از آیندههای دور یا نزدیک پرده برمی گیرد. برای آنکه چنان شعور پیشبینی داشتهباشی نیازی نیست که حتما شاعری تثبیت شده و بسیار معروف باشی یا فیالمثل تجربههای خاص در زمینه ریاضت و از این دست را پشت سر نهاده باشی.
حسین منزوی(۱مهر۱۳۲۵-۱۶اردیبهشت۱۳۸۳) شاعر ایرانی است. او بیشتر به عنوان شاعری غزلسرا شناخته شده اما در سرودن شعر نیمایی و شعر سپید هم تبحر داشت. حسین منزوی این مجموعه شعری را به سال ۱۳۵۸، در آن روزها و حال و هوای پیروزی انقلاب اسلامی به چاپ رسانیده است. این کتاب مشتمل است بر یک منظومه ی بلند نیمایی که در توصیف «صفرخان» سروده شده است. صفرخان یک شخصیت مبارز، مقاوم و یک الگوی مبارزاتی علیه رژیم پهلوی بوده است، او سال های سال به جرم آزادی خواهی در زندان های رژیم طاغوت به سر برده است و سختی ها کشیده و شکنجه ها دیده است. صفرخان پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد می شود اما پس از اندکی رخت از دنیا بر می بندد. این کتاب در سال 1358 توسط انتشارات چکیده در تهران منتشر شده است.