این کتاب متضمن هفت نقد از نویسنده است که بر چند کتاب نگاشته است. این کتابها عبارتاند از: «آزاده خانم و نویسندهاش» رضا براهنی، «باورهای خیس یک مرده» محمد محمدعلی، «به رغم پنجرههای بسته» کامیار عابدی، «زن و کودک، با گنجشک و ترانه» صوفیا محمودی، «خاطرات محرمانه خانوادگی» محمد قاسمزاده. همچنین در مجموعه حاضر مقالهای تحت عنوان «نقدها را بود آیا ....» درج شده که در پاسخ به مصاحبه مهرداد فلاح نوشته شده است.
یکی از سازمانهای بین المللی که یونسکو در اجرای برنامه های تربیتی و علمی و فرهنگی خود از همکاری آن استفاده شایان می کند، سازمانی است بنام شورای بین المللی فلسفه و علوم انسانی که در سال 1949 میلادی در پاریس بنیاد شده است. شش سال بعد از آن تاریخ یعنی در سال 1344 شعبه یی از آن شوری بنام انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی بدستیاری کمیسیون ملی یونسکو در تهران تاسیس یافت و ریاست آن را آقای سیدحسن تقی زاده عهده دار شدند و این سمت را تا اواخر سال 1339 حفظ کردند. این سخنرانیها در مسائل مختلف فلسفه و علوم انسانی توسط کسانی ایراد شده و می شوند که درباره موضوع مربوط دارای مطالعات فراوان هستند و در واقع خلاصه و عصاره آن مطالعات را در مدتی کوتاه به معرض استفاده شنوندگان می گذارند و آنان را از مراجعه به کتب و رسالات متعددی که غالبا به آنها دسترسی هم ندارند بی نیاز می سازند.این مجموعه حاوی سخنرانیها و خطابه هایی است که متن آنها تا مهلت معین به دفتر انجمن واصل گردیده و به ترتیب تاریخی که ایراد شده اند بچاپ رسیده است. متن سخنرانیها و خطابه های دیگری که از این پس برسد به ضمیمه نتایج قابل استفاده ای که از مذاکرات و مباحثات جلسات رسمی انجمن ممکن است گرفته شود در نشریه های بعدی انجمن به چاپ خواهند رسید...
گیلان نامه "مجموعه مقالاتی است در زمینه تاریخ، فرهنگ، هنر، زبان، ادبیات و مردمشناسی منطقه گیلان .این مجموعه شامل مقالاتی است از نویسندگان مختلف با این عناوین "ماکیان در سرزمین گیلان و دیلمستان از محمود پاینده؛ نامهای گیلانی (برای پسران و دختران) از م. پ. جکتاجی؛ دیوان پیر شرفشاه دولابی از عباس حاکی؛ قلیان کوبی از جعفر خمامی زاد؛ گیلان از دیدگاه هنر از جهانگیر سرتیپ پور؛ واژه های گیلکی از سیروس شمیسا؛ دولاب و خشم دو شهر گمشده از علی عبدلی و ....
بنیانگذاران نقد ادبی در تقسیمبندیهای خود خوزههای مختلفی را برای بررسی یک اثر ادبی در نظر گرفتهاند از قبیل نقد اسطورهای، روانشناختی، زیباشناختی، ساختارگرا، صورتگرا، و ... در برخورد با رمان آزاده خانم ضمن توجه به فرایند شکلگیری اثر خود را مقید به شیوههای مرسوم در نقد ادبی نکردم. از این رو شاید بتوان نوع نگاه من به این اثر را نگاهی حسی نامید. چون این رویکرد خود را به شیوهای نزدیک میکند که در ادبیات نقادی نقد معطوف به خواننده (یا خواننده مسحور) نامیده میشود. زیرا نتوانستم خود را (به مثابه فاعل اندیشنده) از اثر جدا کرده و اثر را به عنوان سوژه اندیشیده شده در سوی دیگر یک تجربه زیباشناختی قرار دهم. و از طرفی از نظر دور نداشتم که برای بررسی اثری چون آزاده خانم با شیوههای فنی باید، حداقل به بخشی از تئوریهای بکار گرفته شده از طرف نویسنده در نگارش این رمان آگاه بود.