بخش اعظم اصطلاحات ادبی مندرج در این فرهنگ حاصل چندسال کار تدریجی ولی وقتگیر و توانفرسا روی تطبیق اصطلاحات سنتی رشتههای بدیع، معانی ،بیان، عروض و قافیه و نیز تجوید و دستور فارسی و انگلیسی میباشد. معادلهای مربوط به هر اصطلاح در هر یک از رشتههای فوق با مراجعه متعدد و پیاپی به منابع ذیربط اعم از متن یا فرهنگ تخصصی به فارسی و انگلیسی و مقابله و مقایسه حتیالامکان دقیق تعاریف، معانی و مثالهای مربوط به آن اصطلاح به دست آمده است.
یکی از مشکلات اساسی که در زبان فارسی وجود دارد، کلمههای همتلفظ یا واژههای همصوت است؛ برای مثال کلمه «باغی» به معنای سرکش و نافرمان و کلمه «باقی» به معنای پایدار و جاوید. این مسئله سبب بهوجودآمدن غلط املایی میشود. با توجه به این نیاز در جامعه، نویسنده این کتاب را با عنوان «فرهنگ واژههای همصوت» به نگارش درآورده است.
هر وزنی از اوزان عروضی، ظرفی برای بیان نوع خاصی از سخن و حتی شکل ویژهای از بیان است؛ چون متون آراسته به وزن، چه از ابتدا، تراوش ضمیر ناخودآگاه شاعران باشد و به وسیله آنان مد شد باشد یا اینکه کسی عروض را فراگرفته، سپس به شاعری روی آورده، در هر صورت این ظرف، محمل اندیشه آنان است. به همین دلیل برای استفاده و دریافت اندیشههای ناب فرزانگان ادب فارسی، اصطلاحات عروضی به عنوان کلیدی برای دریافت مضمونهای ادبی در جایی که ربط بین وزن و محتوی ابزار و اساس قرار گیرد، بسیار راهگشا خواهد بود. این فرهنگ حاوی بیش از 1500 مدخل است که مربوط به علم عروض میباشد.
در مقدمه کتاب واژه نامه نجوم و احکام نجوم آمده است که: زبان فارسی و زبان انگلیسی از نظر اصطلاحات نجومی دارای وجوه مشترک زیادی، چه از حیث صورت و چه از حیث معنی، هستند. دلیل این اشتراک وجوه، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم اصطلاحات نجومی عربی و یونانی روی این هر دو زبان است. اصطلاحات نجومی عربی مستقیماً وارد فارسی و به طور غیرمستقیم از راه ترجمههای اسپانیایی و لاتینی، وارد انگلیسی شدهاند. اصطلاحات نجومی یونانی نیز به طور غیرمستقیم از راه زبان عربی به فارسی، و از راه زبان لاتین به زبان انگلیسی راه یافتهاند. صورت واژههای نجومی بونانی در زبان فارسی و زبان انگلیسی مؤید تأثیر زبانهای واسطه عربی و لاتین است. ولی هر دو زبان فارسی و انگلیسی اصطلاحات نجومی خود را از منابع دیگری غیر از دو منبع فوق نیز اخذ کردهاند. با توجه به این که غالب اصطلاحات نجومی فارسی، یا عربی هستند یا از راه عربی وارد فارسی شدهاند...
بخش اعظم اصطلاحات ادبی مندرج در این فرهنگ حاصل چندسال کار تدریجی ولی وقتگیر و توانفرسا روی تطبیق اصطلاحات سنتی رشتههای بدیع، معانی ،بیان، عروض و قافیه و نیز تجوید و دستور فارسی و انگلیسی میباشد. معادلهای مربوط به هر اصطلاح در هر یک از رشتههای فوق با مراجعه متعدد و پیاپی به منابع ذیربط اعم از متن یا فرهنگ تخصصی به فارسی و انگلیسی و مقابله و مقایسه حتیالامکان دقیق تعاریف، معانی و مثالهای مربوط به آن اصطلاح به دست آمده است.