در پژوهش حاضر، با رویکرد طنز سنّتی و با توجه به تلقّی قدما از مفهوم طنز، به سراغ آثار خاقانی ـ بهخصوص دیوان او ـ رفتهایم. ابتدا در مبحثی کلّی، نظر وی و چگونگی برخوردش را با این مقوله مطرح کردهایم. مبحث اصلی، شگردهای طنزآفرینی خاقانی است؛ زیرا او برای ایجاد طنز، با توجّه به فضایی که پیش رو دارد و نیز به منظور استواری سخن، از شیوهها و شگردهای ویژهای استفاده میکند؛ این نکته در نمونههای بررسیشده، کاملاً آشکار است. ما هر کدام از این شگردها را نشان دادهایم و با توجّه به میزان اهمّیّت و میزان کاربردشان به آنها پرداختهایم. ازآنجاکه امکان بررسی جداگانه و مفصّل نمونههای مختلف وجود ندارد، در بیشتر اشعار مورد نظر، به ذکر یک یا چند بیت، بسنده شده است.
موضوع کتاب شرح حالی است مختصر از زندگانی دعبل خزاعی شاعر هجوسرا که با سلاح برنده و آتشین لسان خویش پایه های حکومت ابن عباس را به لرزه در آورد و موجبات بیداری مردم آن دوران را سبب گردید. در رثای اهل بیت و اعلام مظلومیت و ظلم و جور وارد بر آنها از هیچ کوششی دریغ ننمود و چکامه های آتشین خود را می سرود. نمونه واضح آن سرودن تائیه در حضور اما جواد (ع) و سمبل ستم "مامون عباسی" است. شعر او با دیگر شاعران فرقی اساسی داشت و برای خلفا و پادشاهان و امرا می سرائید اما همینکه از آنها حرکتی زشت و ناپسند بر علیه اهل بیت می دید با تمام جرات آنها را هجو می کرد. ویژگی خاص دعبل بکار بردن کلماتی است که اعراب بادیه نشین در تکلم روزمره خویش در آن زمان بکار می برده اند و اشعار دعبل موجبات حفظ و نگهداری بسیاری از لغات عرب آن دوران را سبب شد.
کتاب چگونه فکاهی نویس شدم تالیف لئونید لنچ در مورد سرگذشت او و مسیر نویسندگی اوست از زبان خودش. کتاب در سال 1352 توسط حبیبیان ترجمه و در انتشارات توپ منتشر شده است
آنچه میخوانید مصاحبهای است با نابغه سینمای ژاپن ـ آکیراکوروساو! مصاحبهای که بیشتر به «تکگویی» شبیه است، ساختار این گزارش یا مصاحبه در عین سودمندی، «غیرعادی» است، به این معنا که علاوه بر شخص کوروساوا، از نظریات برخی کسانی که به نحوی به او مربوط بودهاند نیز ذکری به میان آمده است. کوروساوا در این مصاحبه از نخستین مراحل تهیه فیلمهایش شروع میکند و افکار و اندیشهها و خاطرات و دلمشغولیهایش را در ضمن کار برای ما شرح میدهد. هر چند در این متن از برخی فیلم های کوروساوا همچون «ریش قرمز»، «یوجیمبو» و ... نامی به میان نیامده است اما به جرات میتوان گفت که این مصاحبه در میان متنهایی که در این زمینه به فارسی برگردانده شده است، دربردارنده اطلاعات باارزش تازهای است. عنوان «مرد باد» از یکی از جملات کوروساوا در این مصاحبه گرفته شده است.
در اين مقاله حکايتي از کليله و دمنه با نام «ملک پيلان و خرگوش» از لحاظ اسطورهشناسي مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است، و اين همان حکايتي است که مولانا نيز در دفتر سوم مثنوي آن را ذکر کرده و با نگاه خاص خويش، تاويلي معنوي از آن به دست داده است. کليله و دمنه مجموعهاي از حکايات کهن هندي است که ميگويند برزويه طبيب آن را پس از سفري طولاني به ديار هند به ارمغان آورده است. حکايتهاي اين کتاب همواره مورد توجه مولفان متون فارسي بوده و پلي در ميان فرهنگ هند و ايران ايجاد کرده است. در اين مقاله، ريشههاي حکايت «ملک پيلان و خرگوش» در اساطير اقوام مختلف ـ چيني، هندي، ايراني، بابلي و ... ـ جستجو و مورد تحليل و رمزگشايي قرار گرفته است. تحليل رابطه مثلث اسطورهاي ماه و خرگوش و آب، و رابطه ماه و مرگ از مباحث اين مقاله است.