«مکتب دیوان»، آغازگر یکی از جنبش‌های ادبی معاصر است که در پیشبرد و متحوّل ساختن جریان نقد ادبی در جهان عرب، سهم بسزایی داشته است. بررسی دیدگاه‌های نقدی بنیانگذاران این مکتب، نشان از نگاهی نوین، جسورانه و جریان‌ساز دارد که بدون کناره گرفتن از میراث عظیم عربی در مقوله نقد ادبی، درصدد نوسازی و تلفیق آن با دستاورد‌های جهانی در این زمینه است. در این مقاله، چند شیوه اصلی نقد ادبی با آراء نقدی «ابراهیم عبدالقادر المازنی» تطبیق داده شد. حشو، تکرار، غلو، عدم وحدت عضوی، فساد معنا، سرقت و مناسبت‌گرایی، از جمله مواردی است که مازنی در نقد آثار شاعران و نویسندگان قدیمی و معاصران خود به آنها پرداخته است. اگرچه آراء نقدی مازنی را اغلب می‌توان با نقد «متکامل» منطبق دانست، امّا برخی شیوه‌های نقدی در برخی آثار او نمود بیشتری دارند. مازنی در نقد آثار مصطفی لطفی منفلوطی، عبدالرّحمن شکری و حافظ ابراهیم، بیشتر به نقد فنّی لغوی و نقد تاریخی متمایل است و در بررسی و نقد اشعار بشّار بن برد و ابن الرومی، به سبب لحاظ کردن جنبه‌های روانی این دو شاعر، نقد روانشناختی را اساس کار خود قرار می‌دهد.

منابع مشابه بیشتر ...

60293d8f572b6.png

مبانی نقد ادبی

گروهی از نویسندگان

در این کتاب بعد از واکنش مقدم بر نقد «خواننده عادی» در فصل اول، مجموعه‌ دیدگاه‌هایی که عموماً آنها را سنتی می‌دانند مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل دوم به شیو شکل‌مدارانه اختصاص درد که بیش از همه آن را با «نقد نو» مرتبط می‌دانند. فصل سوم بررسی روان‌شناسی در ادبیات است که کانون توجه در آن نقد فرویدی است. در فصل چهارم به قلمرو انگاره‌های کهن‌الگویی یونگی و اسطوره‌های فرهنگی که در ادبیات متجلی شده‌اند، پرداخته شده است. فصل پنجم کاربرد فرهیخته چند شیوه قبلی به گونه‌ای درآمیخته با هم و توسعه‌یافته به صورت دیدگاهی دیگر ارائه شده است. در فصل ششم چون به بررسی یازده شیوه مختلف اختصاص دارد، به چهار اثر برگزیده برای تحلیل تفصیلی در پنج فصل اصلی پرداخته نمی‌شود.

6025472473f09.png

گرایش‌های فلسفی در نقد ادبی؛ آراء ادیبان و حکمای اسلامی در سده‌های میانه

سعید عدنان

نویسنده این کتاب با احاطه چشمگیر خود در منابع نقد کهن و آگاهی گسترده‌اش نسبت به نقد جدید، اصلی‌ترین مبادی فلسفی را در گرایش‌های مختلف نقد مورد کندوکاو قرار داده و با مقایسه هوشمندانه نگرش‌ها و آراء مختلف، زمینه آشنایی سودمندی برای خواننده هموار می‌سازد. در مقدمه کتاب بحثی درباره فلسفه و نقد آمده است. فصل اول درباره ریشه‌های تاریخی رشد اندیشه فلسفی در میان اعراب مسلمان است. فصل دوم شامل احکام و آراء انتقادی و پیوند آن با تفکر فلسفی است و در این مسیر به مطالعه در آراء جاحظ، ابن قتیبه، ابن طباطبا، قدامه، آمدی، قاضی جرجانی و حازم قرطاجنی پرداخته و کوشیده تا آراء انتقادی این ناقدان را بر اساس مبانی فلسفی آنها مورد بررسی قرار دهد. فصل سوم درباره شیوه نقد در میان فلاسفه مسلمان است. فصل پایانی کتاب درباره تأثیر تفکر فلسفی در مقوله‌های نقد است.