از مهمترين ويژگيهاي شعر مهدي اخوان ثالث (1307-1369) رواييبودن آنهاست؛ اما آنچه به شعرهايروايي او برجستگي ويژهاي ميبخشد و آن را از آثار شاعران معاصرش متمايز ميسازد، شيوهها و شگردهاي او در روايت است. وي در شعر از عنصر روايت به گونهاي خاص استفاده کرده است که با وجود نقش برجسته بسياري از شگرد (تکنيک)ها، ساختارروايي شعر هرگز لطمهاي به جوهر شعر نميزند. به عبارت ديگر، در آثار او بيش از آنکه شعر در خدمت روايت داستاني قرار گرفته باشد، عناصر داستاني و روايي به خدمت شعر درآمدهاند. اين مقاله به بررسي و تحليل شگردهاي روايت شامل: شخصيتپردازي، گفت وگو، توصيف، فضاسازي، شيوه آغاز روايتها، شيوههاي بيان نمايشي، نقطه اوج و فرود، مرحله گذار در منظومههاي روايي اخوان ثالث ميپردازد و کارکرد ويژه هر يک را در شعر او نشان ميدهد.
لقد فتح هذا الکتاب شراعته علی عللیة الروایة والنقد معا، و باتجاه خاصة القراء و عامتهم، بتقدیمه ـ بدایة ـ للمفاهیم و من ثم بمعاینته وجوه الشبه بین نصوص الحداثة الروائیة العربیة والفرنسیة، مما یتصل بالشکل: الحکایة، الحبکة، طبیعة الاطفال والشخوص، تهشیم الزمن، الراوی، صلة المکان بالشخصیة، کذالک مما یتصل بالمعانی: الزمن، الحدث، الحرب، الادویبیة ... و الی ذالک ضم هذا الکتاب العدید من الوثائق الثمنیة، لیکون بحث اضافة محمد الباردی العلمیة والجدیدة والهامة.
آنچه در شعر معاصر صورت گرفته است، نشان میدهد این عرصه از دو مشخصه جالب توجه برخوردار است: الف) دستاوردهای افتخارآمیز شعر در نواندیشیهایش که با طرح حق و حضور و شأن انسان همراه است؛ ب) وجود برخی از عوامل و عناصر و زمینههای بازدارنده و کهنه و سنتی که با ارزشهای نو هماهنگ نیست و به میزان همین ناهماهنگی نیز «درک حضور دیگری» را دشوار یا محدود میسازد. این آمیختگی و دوگانگی از همان هویت ویژه فرهنگی نتیجه میشود که درون شاعران ما نیز شکل گرفته و به گونهای تجربی در زبان آنها متبلور شده است. رویکرد تازه به درک حضور دیگری و طرح مسائل انسانی و گرایش به ارزشهای جمعی و فردی انسانی، یک نواندیشی تفکیکناپذیر از شعر معاصر بوده است. آنچه نویسنده در این کتاب به آن پرداخته، درک تصویری است که از انسان در اشعار کهن تا امروز ایران ارائه شده است. نویسنده در این مسیر به شباهت و تفاوتهایی که میان درک و دریافت شاعران معاصر از این قضیه وجود داشته، پرداخته و سیر تکامل اندیشه مدرن در جهان نیز از جمله مسائلی است که مورد تجزیه و تحلیل وی قرار گرفته است. در این راستا شاعران کلاسیک و چهار شاعر معاصر (نیما، شاملو، اخوان، فرخزاد) زیر ذرهبین محمد مختاری قرار گرفتهاند و درک حضور دیگری، مسائل متنوع انسانی و ارزشهای جمعی و فردی، به عنوان عاملی تفکیکناپذیر از شعر معاصر مطرح شدهاند.
سفینه خوشگو نوشته و فراهم آورده «بندرابن داس» (1078 یا 1088 ـ 1170 قمری)، تذکرهنویس و شاعر هندی، متخلص به «خوشگو»، است که اثر خود را در سال 1137 قمری (مطابق با عدد «سفینه خوشگو») آغاز کرده و در سال 1147 قمری (مطابق با عدد «سفینه خوشگوی») به پایان رسانده است. سفینه او در سه یا چهار دفتر فراهم آمده بوده است که دفتر سوم آن، در سال 1995 میلادی، به کوشش سید شاه عطاءالرحمان کاکوی، در پتنه هند، به چاپ سنگی منتشر شده است. دفتر دوم آن نیز به تصحیح دکتر سید کلیم اصغر در سال 1390 در تهران در سلسله انتشارات کتابخانه مجلس چاپ و منتشر شده است.
درونمايههاي تعليمي ـ اخلاقي چنان با ادبيات پارسي و انواع آن در آميخته است که کمتر اثر ادبي را ميتوان يافت که از آموزههاي اخلاقي و تعليمي بيبهره باشد. شاهنامه فردوسي اثري حماسي است اما آکنده از آموزههاي اخلاقي چون دعوت به نيکي، تاکيد بر خردورزي، دفاع از مظلوم، نکوهش ظلم، آز، دروغ، پيمانشکني، تجاوز به حقوق ديگران و به طور کلي هر آنچه با بدي و زشتي پيوند دارد. اين مقاله سعي دارد درونمايههاي تعليمي ـ اخلاقي اقتباس شده از شاهنامه فردوسي و شيوههاي اقتباس آنها را در انيميشن قصههاي شاهنامه (به کارگرداني اميرمحمد يميني و نويسندگي احمد نيک کار، تهيه شده در شبکه آموزش، 1389- 1388) مورد بررسي قرار دهد و از اين گذر به چند پرسش اساسي پاسخ دهد: آموزههاي تعليمي و اخلاقي و تکنيکهاي سينمايي به کارگرفته شده براي تبديل اين آموزه به تصوير و انتقال آنها به مخاطب در انيميشن به چه صورت است؟ آيا کارگردان در استفاده از مفاهيم تعليمي به متن اصلي وفادار است يا بخشهايي را به فيلم افزوده است؟ استفاده از نظام تصويري تا چه اندازه در القاي اين مفاهيم و تاثير آنها بر مخاطب موثر بوده است؟ پژوهش در پايان به اين نتيجه دست مييابد که آموزههاي تعليمي و اخلاقي از انديشههاي محوري انيميشن است و با وجود وفاداربودن انيميشن به متن اصلي، در بخش اقتباس آموزههاي اخلاقي و تعليمي، بخشهايي به فيلم افزوده شده و بخشهايي با تاکيد بيشتر پررنگتر شده است. همچنين استفاده از نظام نشانهاي تصويري به جاي نظام نشانهاي کلامي با توجه به نوع مخاطب انيميشن که کودکان و نوجوانان هستند در القاي اهداف آموزشي فيلم ـ ساز بسيار موثر است.