در طول قرون دوم تا دوازدهم م در گستره جغرافيايي وسيعي، از درياي سياه تا چين، مردمي ايراني تبار زندگي ميكردند كه به زباني از شاخه زبانهاي ايراني ميانهشرقي به نام زبان سغدي سخن ميگفتند. اين زبان كه مدتها به عنوان زبان ميانجي زبان تجاري و ابزار ارتباطي در انتقال فرهنگ و ادبيات بين شرق و غرب آسياي مركزي ايفاي نقش كرده است، در برخورد با زبانهاي اقوام ديگري كه در طول تاريخ، اين منطقه را مورد تاخت و تاز قرار دادهاند، تاثير زيادي بر آنها گذاشته و البته خود نيز از آنها تاثير پذيرفته است. يكي از اين زبانها زبان تركي است. نفوذ زبان سغدي در ميان تركها تا قرن يازدهم ميلادي ادامه داشت تا اينكه كم كم به دليل فشار زبان تركي از يك سو و زبان فارسي و عربي از سوي ديگر، زبان سغدي جايگاه خود را از دست داد. آنچه در نوشته حاضر مورد بررسي قرار گرفته است سندي سغدي ـ تركي از ناحيه دون، هونگ مربوط به زماني بين قرون نهم تا يازدهم ميلادي است كه به خوبي تاثير اين دو زبان را بر يكديگر نشان ميدهد.
زبانهای ترکی در منطقه وسیعی از شمار آسیا، شمال و غرب چین تا غرب آسیا، بخشهایی از خاورمیانه، سواحل مدیترانه، آسیای مرکزی و اروپای شرقی استفاده میشوند. طوایف مختلف قشقایی در سالهایی دورتر به سرزمینهای جنوبی مهاجرت کرده و در این سرزمین به صورت عشایر در حال کوچ بودهاند. در این کتاب واژههای مشترک ترکی قشقایی و استانبولی جمعآوری شده است. برای سهولت کار و درک بیشتر کلمات، واژههای ترکی قشقایی و معادلهای فارسی، انگلیسی و ترکی استانبولی آنها در کنار هم چیده شده و واژههای قشقایی با سه زبان دیگر مقایسه شده است و سعی شده لغات و اصطلاحات ترکی اصیل استفاده شود.
بابرنامه، که آن را واقعات بابری و توزک بابری نیز خواندهاند، خاطرات و نظرات ظهیرالدین بابر است که به زبان ترکی جغتایی(ازبکی) و با نثری ساده نگاشته شدهاست و حوادث سالهای ۸۹۹ تا ۹۳۶ق را در بر میگیرد. بابُرنامه از جنبههای تاریخی، جغرافیایی، مردمشناسی و ادبی دارای اهمیت است و با نثری ساده و آراسته نگارش یافته و در شمارِ بهترین نمونههای جغتایی و یا حتی زبان ترکی است.