سهراب سپهری، شاعر و نقاش ایرانی، اشعار خود را در هشتکتاب گردآورده و بیشتر، از لحاظ نوع نگاهش به زندگی، طبیعت، خدا، نیک و بد، زشت و زیبا و ...، مورد توجه منتقدان بوده است. «حجم سبز» و «ما هیچ، ما نگاه»، دو دفتر پایانی هشتکتاب، بدان جهت که در سیر تکامل شعر و اندیشه، پخته تر هستند، اهمیت بیشتری دارند. هدف از نوشتن این مقاله، نقد و بررسی شعر «ندای آغاز» سهراب سپهری است. بدین منظور نگارنده نظریه روانکاوی لکان را در نقد شعر به کار بسته و سعی کرده است این شعر را بر اساس نظریه یادشده، بسنجد و بر اساس آن به درونمایه شعر، دست یابد. بررسی شعر «ندای آغاز» نشان میدهد سپهری علاوه بر عرفان شرق و ذنبودیسم، به مدد فلسفه و روانکاوی غرب، به ویژه روانکاوی لکان، سعی در شناخت حقیقت دارد. «واژه»، مجازا زبان، نماینده ساحت نمادین در تعابیر لکان، است. ترکیب «وسعت بیواژه»، توصیفی از «آغاز»(beginning) و مقصد راوی شعر، نشانهای از دوره پیشازبانی است که با ساحت واقع در تعابیر لکان انطباق دارد و تاکید راوی شعر برای رفتن به «وسعت بیواژه» این معنی را القا میکند که واژه(زبان) مانعی در راه شناخت است و راوی شعر، سعی دارد آن را از سر راه خود بردارد.
زبان مجموعه ای قراردادی از سمبل های صوتی است و چیزی نیست که به طریقی ناگهانی به وجود آمده باشد. تکامل زبان با تکامل خود انسان همگام بوده و تحقیق در پیدایش آن با تحقیق در زندگی انسان توام است. بسیاری براین باورند که همه زبانها از یک زبان اصلی منشعب گردیده و به تدریج شباهت خود را به زبان مادری از دست داده است. همه کسانی که با زبان یا آموزش آن سروکار دارند به احتمال زیاد این داستان کتاب مقدس را شنیده اند که: وقتی تمامی ساکنین کره زمین از یک زبان واحد چند کلمه ای استفاده می کردند انسانها در یک دشت بزرگ گرد هم آمدند و گفتند: بیایید برای خود شهر و برجی به بلندای آسمان بسازیم، و بدین ترتیب برای خود نامی باقی گذاریم. آنگاه خداوند به شهر و برج آنها درآمد و گفت"اگر انسان با داشتن یک زبان واحد بتوان برای اولین بار این چنین کار خطیری را انجام دهد بی شک بعدها نیز می تواند هر تصمیم دیگری را نیز عملی نماید. از این رو زبانشان را در هم و برهم می کنم تا قادر به درک گفتار یکدیگر نباشند".و آنگاه خداوند آنها را به سراسر کره خاکی پراکند تا بدین ترتیب آنها از ساختن شهر خویش صرفنظرکنند. این برج را برج بابل نامیدند. زیرا خداوند زبان آنها را درهم و برهم کرده بود...
این کتاب دربرگیرنده هفت مقاله به این ترتیب است: پیرامون زبان و زبانشناسی؛ فارسی، زبانی عقیم؟؛ جمله، واحد ترجمه؛ روانشناسی زبان؛ اهمیت استنباط در درک زبان؛ ادراک گفتار؛ و مقایسه مقولات اسم در زبان فارسی و انگلیسی. هر یک از مقالات واحد مستقلی است که میتوان بدون توجه به مقاله قبل و بعد از آن مطالعه شود؛ ولی در تنظیم آنها سعی شده است مباحث کلیتر و زودتر مطرح شود و مقالاتی که به نحوی با هم مرتبط هستند، کنار هم قرار گیرند. این مقالهها جنبه فنی زبانشناسی ندارند؛ ولی در نوشتن آنها خواننده غیرزبانشناس ولی علاقمند به مباحث زبان و زبانشناسی مورد نظر بوده است.
وجود اختلاف در نسخههاي يک اثر ادبي که در قرنهاي گذشته نگاشته شده، امري ناگزير است که براي متخصصان و اديبان تازگي ندارد. علت اين اختلاف ضبطها، ميتواند ناخوانا بودن دست نوشته، کهنگي و پاکشدگي خطوط، دست کاري ناسخان بنا به ذوق خويش و يا مواردي ديگر باشد. ديوان حافظ نيز از اين امر مستثني نيست. هدف اين مقاله، بررسي بيتي از حافظ است که در تصحيحهاي مختلف، متفاوت ضبط شده و شارحان نيز بنا به اختلاف موجود، معنيهاي گوناگوني براي آن بيان کردهاند. خوبان پارسيگو بخشندگان عمرند ساقي بده بشارت، رندان پارسا را در برخي چاپهاي ديوان حافظ، ترکيب «رندان پارسا»، به صورت «پيران پارسا» ضبط شده و شارحان نيز به تبع مصححان، هر کدام ضبطي را اساس کار قرار داده و بيت را معني کردهاند. نگارنده در اين مقاله، اين بيت را در محور افقي و بر اساس آرايههاي ادبي و تناسب با ديگر اجزاي بيت و نيز در محور عمودي و ارتباط آن با کليت غزل مورد بررسي قرار داده و نشان داده است که ضبط «پيران پارسا» نسبت به «رندان پارسا» ترجيح دارد؛ همچنين با تحليل و بررسي تصحيحهاي مختلف ديوان و شرحهاي نوشته شده بر آن، کوشيده است، صورت صحيح بيت را باز نمايد و معني درست و دقيقي از آن ارائه کند.