انديشه وجودي )اگزيستانسياليسم) يکي از چندين انديشه فلسفي بود که در قرن اخير بر مباحث نقد ادبي تاثير گذاشت و شالوده شکلگيري نظريههاي ادبي شد. سارتر مهمترين مانيفست ادبيات متعهد قرن، «ادبيات چيست؟» را نوشت و تفکر فلسفي هايدگر، جريان هرمنوتيک را در مسيري جديد هدايت کرد که در آن، متن برخلاف هرمنوتيک سنتي، معناي قطعي خود را از دست ميداد. نکته قابل توجه، ديدگاههاي کاملا متفاوت و گاه متضادي بود که اين دو فيلسوف هم مسلک وجودي داشتند. ريشه اين تفاوت در ديدگاه را گذشته از علاقه سارتر به مارکسيسم، بايد در انديشه دکارتي وي و فلسفه ضد دکارتي هايدگر جستجو کرد. در اين مقاله پس از اشاره به زمينههايي که سبب شد از درون يک انديشه فلسفي دو نظريه ادبي متفاوت به وجود آيد، ابتدا به بررسي جايگاه دو فيلسوف و نظريهپرداز اصلي اين مکتب، يعني هايدگر و سارتر در جريانهاي ادبي معاصر پرداخته ميشود. در ادامه نيز از چگونگي تاثيرگذاري و بازتاب اين نظريهها بر آراي نويسندگان، شاعران و نظريهپردازان ايراني کساني چون آل احمد، شريعتي، خانلري و داريوش آشوري سخن به ميان خواهد آمد.
جُنگ اصفهان که آن را حلقه اصفهان نیز مینامند، یک حلقه ادبی است که در آغاز دهه 1340 خورشیدی توسط تعدادی نویسنده جوان و نو اندیش در اصفهان پایهگذاری شد. هستهُ اصلی اصحاب جنگ به ترتیب الفبا اینها بودند: محمد حقوقی، اورنگ خضرایی، روشن رامی، رستمیان، جلیل دوستخواه، محمد کلباسی، هوشنگ گلشیری و احمد گلشیری. این دفتر شماره هشتم از مجله جنگ اصفهان است که در سال 1349 منتشر شده است
جُنگ اصفهان که آن را حلقه اصفهان نیز مینامند، یک حلقه ادبی است که در آغاز دهه 1340 خورشیدی توسط تعدادی نویسنده جوان و نو اندیش در اصفهان پایهگذاری شد. هستهُ اصلی اصحاب جنگ به ترتیب الفبا اینها بودند: محمد حقوقی، اورنگ خضرایی، روشن رامی، رستمیان، جلیل دوستخواه، محمد کلباسی، هوشنگ گلشیری و احمد گلشیری. این دفتر شماره هفتم از مجله جنگ اصفهان است که در سال 1347 منتشر شده است
تعداد آثاری که به بررسی تاریخ ادبیات معاصر پرداختهاند (تاریخ تحلیلی شعر نو، چشمانداز شعر معاصر ایران، از صبا تا نیما و ...) اگر فراوان نباشند، اندک نیز نیستند اما در این میان با چراغ و آینه شفیعی کدکنی چه به دلیل نام و اعتبارِ نویسنده آن و چه به دلیل تز و فرضیه تازه آن کتابی است از لونی دیگر؛ فرضیهای که تمام تحولات شعر مدرن فارسی را تابعی از متغیّر ترجمه شعر و ادبیات اروپایی میداند. با چراغ و آینه با معرفی جنبههای ادبی شخصیتهایی چون وثوق الدوله و معرفی بسیاری از سرچشمههای الهام شاعران معاصر و .... کتابی سودمند و قابل اعتناست. با این حال انتقاداتی نیز بر آن وارد است. از جمله: اختصار و جاافتادگی مطالب، لغزش در تعریف مفاهیم نظری |فلسفی، فقر تاریخیّت و تأکید بسیار بر نقش ترجمه در پیدایش ادبیات و شعر معاصر. اما انتقاد اصلی به فرضیه و تز کتاب بازمیگردد، زیرا پیش و بیش از ترجمه، بیاعتباری گفتمان سنتی بود که زمینه را برای شکلگیری شعر معاصر آماده ساخت و در این میان ترجمه تنها نقشی تثبیت گر (و نه بدعتگذار) داشت.
ميخائيل باختين از آن دست متفکراني است که هرچند در زمان حياتش شهرت چنداني نيافت، هرچه از خاموشياش ميگذرد، او و نظريه «منطق گفت وگويي اش» با اقبال فراوان و روزافزوني روبه رو ميشود، تا آنجا که برخي او را بزرگترين نظريهپرداز ادبيات در سده بيستم ميدانند (تودروف، 1377: 7). همين غناي انديشه و همخواني نظريه او با دغدغههاي انسان معاصر سبب شده است تا مورد توجه بسيار محققان حوزههاي گوناگون و به ويژه علوم انساني قرار گيرد. محققان ايراني نيز از اين قاعده مستثنا نبوده، به باختين و آراي او روي خوش نشان دادهاند و کتابها (مانند دموکراسي گفت و گويي اثر منصور انصاري) و مقالههاي بسياري را با توجه به انديشههاي اين متفکر روسي نوشتهاند. اما متاسفانه، اين توجه به آراي باختين هميشه دقيق و درست انجام نشده است، چنان که مطالعه و بررسي برخي از آخرين مقالاتي که با الهام از آراي باختين به چاپ رسيدهاند، يعني «گفت و گومندي و چندصدايي در شعر حافظ» و «چندصدايي در رمان زنان ايران» گوياي درستي اين ادعايند. هدف مقاله حاضر نيز نقد مقالات نام برده است.