هدف پژوهش حاضر آن است که نشان دهد، سالهاي ابري، از جمله آثاري است که جامعه کرمانشاه را در اواخر دهه سي و اوايل دهه چهل، کاملا به تصوير کشيده است و در لابهلاي اين توصيفات، تقابل سنت و تجددخواهي را ميتوان به طور آشکارا، مشاهده نمود. علاوه بر اين، برجستگي برخي از مولفههاي معنايي و تحليلهاي جامعهشناسانه نويسنده از حوادث، رنگ و بوي آثار رئاليسم سوسياليستي، به آن بخشيده است. براي دستيابي به اين هدف، ابتدا به طور اجمالي، به مارکسيسم و يکي از خوانشهاي آن، رئاليسم سوسياليستي و سير تاريخي آن اشاره شده، سپس، از آن جايي که اجتماع در اکثر موارد، علاوه بر پيش زمينه اثر (محتوا)، در روساخت آن نيز تاثير ميگذارد و با عناصر بيروني اثر (فرم و ساختار) پيوند ميخورد، در دو بخش جداگانه، بازتاب اجتماع و رئاليسم سوسياليستي بررسي شده است؛ در بخش نخست، انعکاس برخي از نهادهاي جامعه مانند فرهنگ، سياست، اقتصاد، خانواده و مدرسه در محتواي اثر نشان داده شده و در بخش دوم، بازتاب آن در ساختار و بافت داستان با تکيه بر سه عنصر شخصيت، زبان و صحنههاي داستان، مورد بررسي قرار گرفته است.
هدف از تالیف این کتاب: 1. این تنها اشیاء عتیقه و آثار باستانی نیست که بایدحفظ و حراست شود بلکه مهم تر از آن حفظ و نگهداری سنت ها آداب و رسوم ملل و اقوام است. 2. فرهنگ ورزش باستانی نشأت گرفته از فرهنگ آباء و اجدادی و آمیخته با اعتقادات ملی ماست پس باید در زنده نگهداشتن آن همواره کوشا بود تا شناسنامه رفتاری ما همیشه معلوم باشد. 3. نام مردان این سلک و پیشه کماکان باید زنده بماند. از کارهای سترگ آنان و خلق و خوی نیکشان یاد شود تا نوباوگان جامعه ما بدانند و از این اسلاف درستکار عبرت کنشی و رفتاری بگیرند. 4. با زبان ریاضی اگر بگوییم عدد (یک) به مثابه ظرفی خالی است که به خودی خود ارزشی ندارد. ولی میتواند از ارزشهای بسیار والا برخوردار باشد. حال یک رقم صفر جلوی آن قرار می دهیم رقم (10) به دسن می آید.یهنی ارزش عدد (یک) ده برابر افزایش می یابد. هر فرد نیز به مثابه همان عدد (یک) و ارزشها و سازه های فرهنگی هر جامعه نیز همانند ارقام صفر می باشد پس اگر وجود خود را از ارزشها و فاکتورهای فرهنگی اجتماع خویش تهی سازیم درست مثل همان ظرف خالی وجود ما تهی می شود. بنابراین نباید چنین اندیشه ای برای مردم خوبمان پیش بیاید که در عصر اتم دیگر نیازی به ارزشهای گذشته و حال جامعه خود دربین نیست و ناگزیر باید به آداب و رسوم سایر اقوام و ملل متمسک شد. که این عین زیان و فاجعه بزرگ و نابخشودنی فرهنگی به شمار می رود. یک فرد ایرانی باید الگویی از مجموعه ارزشها و رفتارهای مطابق موازین جامعه خویش باشد، در راه تکامل و ترقی آن بکوشد تا به صورت موجودی ایستا و غیر پویا در نیاید. مسخ نشود، مات و متحیر نشود و آنی از تکاپو و حرکت بازنماند. جلد دوم مشتمل بر مطالبی در مورد تاریخچه ورزش در ایران مقدمه ای در زمینه جامعه شناسی ورزشی، شرح حال قهرمانان، کشتی دوبندی، جداول مربوط به مسابقات آنان، شرح مراحل سه گانه تکامل کشتی، همراه با عکس و تصاویر و آلبوم ضمیمه.
هدف از تالیف این کتاب: 1. این تنها اشیاء عتیقه و آثار باستانی نیست که بایدحفظ و حراست شود بلکه مهم تر از آن حفظ و نگهداری سنت ها آداب و رسوم ملل و اقوام است. 2. فرهنگ ورزش باستانی نشأت گرفته از فرهنگ آباء و اجدادی و آمیخته با اعتقادات ملی ماست پس باید در زنده نگهداشتن آن همواره کوشا بود تا شناسنامه رفتاری ما همیشه معلوم باشد. 3. نام مردان این سلک و پیشه کماکان باید زنده بماند. از کارهای سترگ آنان و خلق و خوی نیکشان یاد شود تا نوباوگان جامعه ما بدانند و از این اسلاف درستکار عبرت کنشی و رفتاری بگیرند. 4. با زبان ریاضی اگر بگوییم عدد (یک) به مثابه ظرفی خالی است که به خودی خود ارزشی ندارد. ولی میتواند از ارزشهای بسیار والا برخوردار باشد. حال یک رقم صفر جلوی آن قرار می دهیم رقم (10) به دسن می آید.یهنی ارزش عدد (یک) ده برابر افزایش می یابد. هر فرد نیز به مثابه همان عدد (یک) و ارزشها و سازه های فرهنگی هر جامعه نیز همانند ارقام صفر می باشد پس اگر وجود خود را از ارزشها و فاکتورهای فرهنگی اجتماع خویش تهی سازیم درست مثل همان ظرف خالی وجود ما تهی می شود. بنابراین نباید چنین اندیشه ای برای مردم خوبمان پیش بیاید که در عصر اتم دیگر نیازی به ارزشهای گذشته و حال جامعه خود دربین نیست و ناگزیر باید به آداب و رسوم سایر اقوام و ملل متمسک شد. که این عین زیان و فاجعه بزرگ و نابخشودنی فرهنگی به شمار می رود. یک فرد ایرانی باید الگویی از مجموعه ارزشها و رفتارهای مطابق موازین جامعه خویش باشد، در راه تکامل و ترقی آن بکوشد تا به صورت موجودی ایستا و غیر پویا در نیاید. مسخ نشود، مات و متحیر نشود و آنی از تکاپو و حرکت بازنماند.
مقاله حاضر به روش تحليلي ـ انتقادي و بر اساس ريختشناسي سه قصه از شاهنامه، به بررسي و نقد اصل «توالي خويش کاريهاي قهرمان» در نظريه ريختشناسي پراپ ميپردازد. به اين منظور، نخست سه قصه از قصههاي شاهنامه از ديدگاه ريختشناسي، بررسي ميشود که خويش کاري قهرمانان آنها يکسان است و ظاهرا ساختار يکساني دارند؛ اما در عناصر متغير آنها تفاوتهايي وجود دارد و پس از تحليل اشتراکات و اختلافات آنها، به اين نتيجه ميرسد که در ردهبندي قصهها، تنها توجه به خويش کاري نميتواند آنها را در يک رده قرار دهد و بايد تاثير برخي از عناصر متغير هم بر آن در نظر گرفته شود؛ چون هر چند در اين قصهها خويش کاريهاي قهرمانان محدود (کوچ، عشق، آزمايش، ازدواج، بازگشت) و يکسان است، اما برخي از عناصر متغير مانند محيط اجتماعي و يا هويت قهرمان و شخصيت اصلي، بر توالي اين خويش کاريها تاثير گذاشته است.
شاهنامه، اين جاودانه اثر فردوسي، قرنهاست بر تارک ادبيات ايران و حتي جهان جاي دارد، در اين بين ماجراهاي عاشقانه شاهنامه با توجه به تم غالب حماسي آن، کمتر کنکاش شده است. اين جستار به بررسي و تحليل داستان «زال ورودابه» و دو داستان مشهور ديگر شاهنامه، يعني «بهرام گور و اسپينود»، «گشتاسب و کتايون» ميپردازد. ماجراهاي فوق از مشهورترين قصههاي عاشقانه شاهنامه فردوسي ميباشند. براي دستيابي به نتايج دقيق از اين پزوهش، داستانها را به شيوه ريختشناسي تا حد ممکن به وسيله جداول و نمودارها مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهيم. سپس نتايج به دست آمده را بر همديگر تطبيق ميکنيم. هر چند از لحاظ ساختاري ويژگيهاي مشترکي بين سه داستان مشاهده ميشود ولي چند ويژگي اصلي مانند تسليم مسالمت آميز قدرت و تغيير دين يکي از شخصيتهاي اصلي، اسپينود، از موارد اختاف بين داستانها ميباشد که قابل توجه است.