بر طبق نظر برشت درام «ارسطوئی» که وی آن را چنین مینامد ـ و نه چندان مناسب میکوشد تا وحشت و رحم را در تماشاگر ایجاد کند و هیجات او را فرو نشاند: بدانسان که او نیروی تازهای در خود بیابد و احساس آسودگی کند و اینکار را با مجسم کردن صورت موهومی از وقایع حقیقی در پیش چشم تماشاگران انجام میدهد و آنان را وادار میدارد که خود را تا مرحله «خودفراموشی» کامل با قهرمان نمایشنامه یکی پندارند؛ به این ترتیب تماشاگر را به عمل وا میدارد.
مجاهدات و سرگذشت این سردار سختکوش خاصه پایان دردناک زندگیش که در جوانی فدای غدر و مکر منصور دومین خلیفه عباسی شد در هالهای از افسانههای قهرمانی قرار گرفته، و به صورت سرداری تاریخی و نیمه افسانهای درآمده است. در بیشتر داستانهای شبیه ابومسلم نامه وقتی دستهای از دلیران در تنگنا میافتند و از رهایی ناامید میشوند در انتظارند که امری خارقالعاده شبیه به معجزه به وقوع بپیوندد و از خطر خلاص یابند اما در ابومسلمنامه از دیو و غول و جن و جادوگر و شکستن طلسم و از این چیزها اثر و خبر نیست، همه کارهای خطیر که پشت دشمنان کوچک و بزرگ ابومسلم و یارانش را شکسته و مایه نگونساری خلیفه و عاملانش شده دلیری و همت و تدبیر ایشان است. شیوه نگارش ابومسلمنامه ابوطاهر طرطوسی ساده و روان و عامیانه است بدان سان که مردمان باهم سخن میگویند. اما چندان سست و بیمایه نیست که ملالافزا باشد. ظاهرا نخستین داستان قهرمانی است که بدین شیوه نگارش یافته و چون در نظر مردمان مقبول افتاده بعدها خاصه در زمان صفویان بر آن سیاق کتابها پرداختهاند. ابومسلمنامه هم داستانی حماسی است هم بیانگر بسیاری آداب و رسوم و حرفتها و چگونگی زندگی مردم در آن دوران. مثلا در برخی جاها اسباب جنگ جنگاوران آن زمان و چگونگی به کار بردن آنها، طرز صفآرایی دو دشمن، وضع در حصار گرفتن و قلعهگیری، و بسیار چیزهای دیگر.
نویسنده با استفاده از متون و منابع متعدد تاثیر هنر و عرفان را در تاریخ ایران بررسی کرده است