محمد بن سلیمان، ملقب به فضولی در عراق متولد شد. درباره زادگاه او اختلاف است. بعضی کربلا، بعضی بغداد و بعضی حله را زادگاه او شمردهاند. سال تولد او نیز دقیقاً معلوم نیست و بیشتر احتمال دادهاند که دهه آخر قرن نهم متولد شده باشد. درباره سال وفات او چندان اختلافی نیست. عهدی بغدادی صاحب گلشن شعراء که معاصر او بوده، اشاره کرده است که در سال 963 هجری به مرض طاعون در شهر مقدس کربلا درگذشته است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
در کتاب، علاوه بر معرفی هفت شاعر کرمانی، برگزیدهای از غزلهای آنان درج میگردد .این اشخاص عبارتاند از :علی اطهری کرمانی، احمد اسداللهی، مهدی بهرامی، سید محمود توحیدی، جواد رشید فرخی، مسعود سلاجقه، و حمید مظهری
خواب و رويا، جايگاهي مهم در دين اسلام دارد. وحي، در اوايل بعثت پيامبر (ص) به واسطه روياي صادقه بوده است. نويسندگان اوليه اسلامي توجه خاصي به خواب و تعبير آن داشته و نوعي ادبيات غني در اين باب به وجود آوردهاند. عرفا و صوفيه، نسبت به اعتقادات و پيش فرضهايي که علماي اسلامي در كتابهاي تعبير خواب آوردهاند، آشنايي داشته و از آن پيروي کردهاند؛ اما براي آنها روياي صادقه اهميت خاصي داشته و به واسطه آن به معرفتي منحصر به فرد که به سير روحاني آنها کمک ميکرده است، دسترسي مييافتند. اين مقاله به بررسي خواب و رويا در آثار مولانا ميپردازد. مولوي در آثار خود سخني منظم و مفصل و يا نظريهاي کامل، در مورد خواب و رويا ارايه نميکند؛ بنابراين براي بررسي اين مساله، به پنج بخش عمده نسبت به خواب و رويا، پرداختهايم: 1. تقسيمبندي خواب و رويا و برخي تعاريف مربوط به آن 2. عالم خواب و رويا، 3. ارتباط بين عالم رويا و بيداري، 4. رويت خدا در خواب، 5. مساله برگشت به اصل. به واسطه اين پنج بخش، ابعادي از مساله خواب و رويا در آثار مولوي و جايگاه آن در نظر او روشن ميگردد.
بهاولد به منظور بيان تجربههاي عرفاني خويش، تصاوير و رمزهاي خاص خود را ابداع کرده است. تخيلات مصور شده او را ميتوان حاصل حالات و رويدادهاي خلوت و به عنوان دريافتي شهودي از عالمي مثال گونه قلمداد کرد که در روانشناسي تجارب عرفاني، از آن به ديدار با خويشتن تعبير ميشود. اين جستار در تحليل و ماهيتشناسي رمزهاي بهاولد در معارف و در مسير شناخت سرچشمههاي تخييل و خاستگاه هاي جوشش اين تصاوير، نشان ميدهد مبناي تصويرها و رمزهاي بهاولد معيت اله با اوست. وي با درک اين معيت، به حال اتحاد ميرسد و با ديدگاهي کل نگر، ضمن تعميم اين حال به جهان بيرون، خوشي و لذت ناشي از آن را نيز به همه عناصر هستي نسبت ميدهد. او در حقيقت، مزه گرفتن خود در اين تجارب را نموداري از همراهي و يگانگي صانع خاص با مصنوع عام ميداند. مستند بهاولد در اين باره نظريهاي است مبتني بر کمال که نوعي تکليف فراگير از سوي حق براي اجزاي هستي است.