بسیاری از بنیادیترین مفاهیم ما از جمله زمان، کمیّت، حالت، دگرگونی، کنش، علّت، هدف، شیوه، وجه (modality) و حتی مفهومِ یک مقوله از طریقِ مفاهیم استعاری درک میشوند. مولانا برای نشان دادن جهان عرفانی خود از مفاهیم استعاری بیشترین بهره را گرفته است. «خوردن» از پرکاربردترین واژههایی است که در دیوان شمس برای نمایاندن تمامی ساحتهای مادی و روحانی استفاده شده، و واژههای دیگری از خانواده آن، در بازتاب این معانی به شاعر یاری رسانده است. نوعِ زندگی صوفیه، توجه بیش از حد آنها به تقلیل طعام، جوع، روزه، اجتناب از کسب و بها دادن به نظریه توکل، سبب شده است مولانا به شکلی ناخودآگاه، چنین استعارهای را برگزیند. براساس این، هشت مقوله ذکر، سماع، شادی، عشق و نوربه مثابۀ خوراک تفهیم میشوند. در این مقاله بر مبنای نظریه شناختی استعاره معاصر، این استعارهها تبیین میشود. برپایه یافتههای مقاله، انگاره «عرفان خوراک است»، گزاره بنیادینِ متن است که یک ذهنیّت استعاری خوراک انگار را در سراسرِ دیوان بازتاب داده است.
این کتاب حاصل نگرشی است نو به دیوان غزلیات مولانا جلالالدین محمد بلخی از سه نظرگاه فکری، زبانی و ادبی. در این کتاب کوشیده شده تا در حد توان به تفکر، زبان و بیان مولانا در غزلیاتش نزدیک شده تا شاید از این رهگذر به عناصر محوری و بنیانی شعر او که سبک او از آنها مایه میگیرد، دست یافت. کوشیده شده برخی از مهمترین عناصر فکری، زبانی و ادبی غالب، فراگیر و متکرر غزلیات مولانا یافته شده و با استفاده از شواه فراوان شعری از جایجای دیوان شمس، این عناصر توصیف و تحلیل شود.
کتاب سی پاره عشق نوشته مجید سرمدی است و تفسیر غزل های دیوان شمس تبریزی این مجموعه دربرگیرنده شرح سی غزل از غزلیات شمس تبریزی است که ده غزل نخست در جلسات غزلخوانی دیوان شمس و بر اساس دریافتهای شخصی نگارنده از این اشعار، نیز توجه به علوم و فنون ادبی از جمله معانی و بیان و تاریخ ادبیات و سبکشناسی، نگاشته شده است. در بیست غزل دیگر، توصیفات به اختصار بوده تا خواننده بتواند با درنظر گرفتن مباحث پیشین خود به تفسیر و تعبیر ابیات بپردازد. در انتهای کتاب نیز فهرستی از لغات و ترکیبات غزلها اعم از شرح شده و نشده، همچنین فهرست آیات و احادیث، ترتیب داده شده است.
پیشینه شخصیت در آثار داستانی مسئلهای است که از مدتها پیش وجود داشته، اما در ایران کمتر به آن پرداخته شده و بیشتر به صورت جزیی و گذرا مطرح بوده است. در این مقاله پیشنمون و انواعِ آن در ادبیات داستانی به ویژه در داستانهای شهریار مندنیپور بررسی و تحلیل میشود. شهریار مندنیپور در زمینههای ادبیات کودک و نوجوان، رمان بزرگسال و به ویژه داستان کوتاه قلم زده است. مندنیپور شش مجموعه داستان کوتاه دارد. وی به طرزی شگفتانگیز از انواع پیشنمونهای هنری، ادبی، سیاسی و جز آن بهره برده است. مندنیپور در شخصیتپردازی آن چنان هنرمندانه عمل کرده است که گویی شخصیتی منحصربهفرد را آفریده است و شخصیت داستانی او پیش از این، نمونهای نداشته است. افزون بر این خواننده با مطالعه این مقاله با بخشی از تکنیکهای هنرمندانه و ظرایف شخصیتپردازی شهریار مندنیپور نیز آشنا میشود.