در چکيده يک مقاله علمي پژوهشي آمده است: «در اروپا نخستين گامها در راه تحقيق روشمند از اوايل قرن 17 ميلادي برداشته شده؛ در حالي که در مشرق زمين ... نظامي گنجهاي به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتي در مقدمه هفت پيکر با زبان شعر به موضوعاتي چون پيشينه تحقيق، طرح پژوهش، گردآوري منابع و نوآوري و نوگستري علمي تصريح کرده است». مقاله «درخواست علاالدين کرپ ارسلان پادشاه وقت مراغه از نظامي براي سرودن هفت پيکر» را هدف تحقيق قلمداد کرده و گفته است شاعر در ازاي «سفارش تحقيق» (150) «حق التحقيق(151)» دريافت ميکرده است. نويسنده، هفتاد بيتي را که نظامي در سبب نظم کتاب سروده، به منزله پيشنهاده تحقيق علمي در پنج بخش (انگيزه تحقيق، توجه به پيشينه تحقيق، گردآوري منابع، طرح پژوهشي و نوآوري) به بحث گذاشته است. شگفتا مقالهاي با هدف ارتقاي روش تحقيق دانشگاهي ارايه ميشود، اما خود چنين بنيادهاي سست و نادرستي دارد. ميان منظومه داستاني هفت پيکر و پژوهش علمي دست کم سه تفاوت بنيادين وجود دارد.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
با توجه به اينکه ارتباط خاطرات در لايههاي پيش گفتاري ذهن با تداعي برقرار ميشود، يکي از شيوههايي که در نمايش ذهنيات شخصيتها مورد استفاده نويسندگان قرار ميگيرد، استفاده از تداعي است تا به وسيله آن بتوانند بين جهان عيني و جهان ذهني شخصيتها ارتباط برقرار، و سيلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنيتي به خاطره و ذهنيتي ديگر و از تصويري به تصوير ديگر را ترسيم و توجيه کنند. مساله اساسي اين مقاله بررسي تداعي و ويژگيهاي آن در لايههاي پيش گفتاري ذهن و کيفيت آن در داستانهاي جريان سيال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهاي ذهن است. به اين منظور ابتدا تداعي و قوانين حاکم بر آن بيان، و اهميت تداعي در روايت اين گونه رمانها و تفاوت آن با «بازيابي» تبيين شده است. در ادامه، نحوه ارايه ذهنيات در شيوههاي مختلف روايت با ذکر نمونههايي از اين رمانها مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج اين بررسي در رمانهاي موفق جريان سيال ذهن نشان ميدهد که در ميان شيوههاي مختلف روايت، شيوه تکگويي دروني بيش از ساير شيوهها تداعيها را در خود شکل ميدهد و با تداعيهاي فراوان گسترش مييابد. علاوه بر اين، استفاده از بازيابي خاطرات و ذهنيات در تکگويي دروني به دليل تناقض با ماهيت لايههاي پيش گفتاري ذهن، ضعف شيوه به شمار ميرود.
نگارش رئاليستي در ادبيات کلاسيک فارسي به اندازه شيوههاي غير واقعگرا مورد توجه نبوده است. ادبيات اجتماعي و سياسي مشروطه، ذهنيت مردم شهرهاي بزرگ به ويژه پايتخت را از جانب آرمانهاي ماورائي به سوي زندگي زميني و انسانمدار سوق داد و با پيدايش روزنامهها، نثر فارسي به سوي سادگي و واقعيتنگاري حركت كرد. روزنامهنگاري تكوين نوشتار واقعگرا را شدت بخشيد و توجه روزنامه نگاران ايراني به واقعيتهاي حاد اجتماعي، آنها را به سوي نگارش داستانهاي اجتماعي در قالب پاورقي كشاند. بدين صورت رمان واقعگرا همزمان با شكلگيري طبقه بورژواي نوين دولتي در ايران پا به عرصه ادبيات نهاد. اين مقاله زمينههاي شكلگيري رمان رئاليستي فارسي از دوران مشروطه را بر اساس نگرش تاريخ ادبي نشان داده و روند حركت زبان فارسي به سوي واقعگرايي و تولد داستان رئاليستي و تعامل و تداخل روزنامهنگاري با آن را دنبال ميكند. اهم مطالب مورد بحث از اين قرار است: گذار از رمان تاريخي به رمان اجتماعي، تحولات زبان و واقعيت اجتماعي، روزنامهنگاري و رئاليسم، پيشگامان رئاليسم فارسي، درونمايه غالب بر آثار رئاليستي، نقص رمان واقعگراي اوليه و ارزش جامعهشناختي رمانهاي رئاليستي.