این کتاب درباره صرف و نحو و قرائت عربی است که به زبان فارسی نوشته شده تا فهمیدن و فهماندن مطالبش آسان باشد و برای اینکه مطالب ذهنی شاگردان گردد و در شناختن مورد اعمال هر قاعده تسلط یابند، تمرینهایی فراوان آورده شده و در ضمن این تمرینات لغات و عبارات عربی هم آموزش داده شده است.
این کتاب درسی متعلق به دانشآموزان اول دبستان است که توسط دکتر شمسالملوک مصاحب و عباس یمینی شریف برای دانشآموزان به نگارش درآمده است. در این کتاب دانشآموزان اول دبستان با الفبای خواندن و نوشتن آشنا میشوند.
کتاب آموزگار عربی سال اول دبیرستان قرائت و صرف و نحو عربی را به محصلین می آموزد و یگران را که مایلند عربی را بدون معلم یاد بگیرند بوسیله قواعد ساده و مطالب متنوع با این زبان آشنا می سازد.
عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامهنگار و سیاستمرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامههای اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشهوری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شدهاست. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمیکرد که به فاصله چند ماه مجبور میشود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی میخواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیریها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابهای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس میشود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که میگویند ملت چه میگوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع میکنند نیست. اگر باشد (نمیخواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بودهاند و راه میزدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بودهاند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کردهاند بهاینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترمترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که میآید توی مجلس به رئیس تعظیم میکند وقتی هم میرود بیرون تعظیم میکند و در واقع تعظیم میکند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمیدهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین میکنند به همدیگر میپرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجهفرنگی بهم میاندازند تخممرغی که تویش آرد کردهاند بهم میاندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش میدهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش میدهند یا کتک میزنند من نه حرف میزنم نه رای میدهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش میخواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟
داستان نامة بهمنیاری، عنوان مجموعهای است از مَثَلهای عامیانة فارسی گردآوردة احمد بهمنیار. کتاب در یک جلد ، شاملِ یک مقدمه، یک دیباچه و 32 فصل تدوین شده است. دیباچة کتاب نوشتة گردآورندة مجموعه و شامل تعریف و تحقیقی در بارة مَثَل، تشبیه و تمثیل و چگونگی گردآوری مثلها است. « داستان نامه بهمنیاری » دارای 6016 مَثل است. با وجود این تعدادِ انبوه از مَثل، هر قدر هم كه اهل مطاله آثار ادبی باشیم، باز طبیعی است كه شمار بسیاری از این مثلها را حتی یك بار هم نشینده باشیم. این، خود ارزش دیگر این كتاب را برای ما عیان میكند؛ چه بسا اگر بزرگانی چون احمد بهمنیار یا علیاكبر خان دهخدا به جمعآوری مَثلهایی كه در چندین دهه گذشته بر زبان مردم روستاها و شهرهای دور و نزدیك این سرزمین رواج داشتند، كمر همت نمیبستند و آنها را در كتابهای خود ثبت نمیكردند، امروز بخش عمدهیی از این مثلها نیز در صندوقِ سینه مردمانی كه امروز در خاك خفتهاند، تا ابد محبوس میماندند. مثلها در 32 فصل به ترتیب حروف الفبا تنظیم و آورده شدهاند. بهمنیار فایدة بررسی و مطالعة مَثَلها را آگاهی از شیوة زندگی اجتماعی و انفرادی مردم و دریافت درجة تربیت و تمدن و پایة ترقی و تنزل و چگونگی عقاید و احساسات آنان میداند.از ویژگیهای بسیار مهم كتاب «داستاننامه بهمنیاری» این است كه در این اثر ریشه پیدایش و بهاصطلاح، مأخذ شماری از مثلهای ادبیات فارسی شرح داده شده است.