شرح کتاب مناقب ابن عربی با استناد به آیات و روایات اهلبیت است. شارح که از خواص شاگردان ابوالحسن جلوه اصفهانی است بر خلاف استاد خود که جنبه حکمت او بر جنبه عرفانش ترجیح دارد تا حدودی متمایل به حکمت مشاء است و با عرفان نظری مانوس است و کاملا تحت تاثیر حکمت متعالیه ملاصدرا میباشد. شرح مناقب دلیل روشنی بر فضل و کمال و ذوق عرفانی و تسلط او بر کتب ابن عربی است، بخصوص بحث مستوفای او درباره مذهب ابن عربی که در مقدمه آمده قبل از او بی سابقه است.
بیش از هزار و چهار صد سال است که تاریخ اسلام در خوب و بد با تاریخ اروپا عجین است. از سوی دیگر، جهان اسلام وارث همان فرهنگ هایی است که اروپا به ارث برده است، بنابر این، تاریخ تطبیقی کاربردی که توسط اروپائیان و مسلمانان نوشته می شود برای شناخت هر دو طرف کارساز و مفید است. کلود کاهن، استاد دانشگاه پاریس و محقق در زمینه مطالعات اسلامی و کشورهای مشرق اسلامی، با همین دیدگاه این اثر را تألیف کرده است. شایان توجه است که طرح و اجرای اولیه این اثر نخستین بار توسط ژان سواژه استاد وی صورت گرفته است. اثر ژان سواژه نخست در سال 1943م منتشر شد و تجدید چاپ آن نیز به همراه ضمائم در سال 1946م صورت گرفت. پس از درگذشت سواژه در سال 1950م، کاهن ادامه کار استاد را به عهده گرفت و چاپ سومی از سواژه را با همان عنوان قبلی و به نام وی منتشر کرد. با این حال و به لحاظ این که آثار مربوط به کتابشناسی نیاز مداوم به بررسی های جدید دارد، مؤلف بر آن شد که باز هم چاپ جدیدی که حاوی مآخذ تازه تر باشد در اختیار علاقمندان قرار دهد. بنابراین او کتاب حاضر را که شامل منابع مربوط به سده های هفتم تا پانزدهم میلادی/ یکم تا هشتم هجری قمری است، در سال 1982م منتشر کرد. کتاب حاضر اساسا در مجموع برای استفاده دانشجو و دانشمند فرانسوی و احیانا برای «محقق غربی» نگاشته شده است. با این همه «شرقیها» هم می توانند از آن استفاده کنند، چرا که، در دنیای معاصر، دیگر نمی توان ملتها را از یکدیگر جدا دانست.
جزوه حاضر تحقیقی است عمیق در چگونگی تاریخ گذاری در اسلام، که به قلم سیدجعفر مرتضی العاملی به رشته تحریر درآمده است. این کتاب کوششی است برای تثبیت علمی و تاریخی تاریخمان، تاریخ هجری قمری، و برگ تازه ای از افتخارات اسلام تشیع است از آنجا که قبل از دیگران انتساب این تاریخ را به محمد و علی (ص) می شناسیم...
«تجلی» از سه جنبه بیش از سایر جنبهها مورد توجه قرار گرفته است: یکی تجلی حق به فعلیت که همان نفس نور و جلوه الهی است، بدون لحاظ جهت نوریت (جنبه نوری تجلی)؛ دیگری تجلی حق به فعالیت که جهت نوریت و جلوهگری در آن اراده میشود یا جنبه (حقی تجلی) و سوم تجلی حق به مفعولیت که معبر به همه پدیدههای ماسوی الحق است و به آن تجلیات فعلی حق نیز گفته میشود (جنبه تجلی خلقی). ابن عربی در کتاب «التجلیات» به گونهای زیبا به این سه حوزه پرداخته که سیر در آن به ایصال کلمه وجودی محب عاشق به حقیقت خطابی محبوب معشوق مدد میرساند.
کتاب الفصوص اعظم مؤلفات ابن عربی کلها قدرا و اعمقها نمورا و ابعدها اثرا فی تشکیل العقیدة الصوفیة فی عصره و فی الاجبال التی تلته. فقد قرر مذهب وحدة الوجود فی صورته النهائیة و وضع له مصطلحا صوفیا کاملا استمده من کل مصدر و سعه ان یستمد منه.