مقصود نویسنده در این کتاب آن نیست که ایران باستانی در قطب مخالف یونان قدیم قرار داه شود، بلکه نویسنده با استناد به مدارک تاریخی بسیار اصیل و صحیح خود جهان یونان، در پی اثبات این امر است که بر خلاف تصورات جاری و رایج، دو جهان ایران و یونان که از حیث اخلاق و آداب و زبان و روحیات کاملا با یکدیگر متفاوت بودهاند، بیش از آنکه مخالف یکدیگر باشند، مکمل یکدیگر بودهاند و با وجود تصادمها و تعارضها و دسیسهها و مبارزههای خونین، بسیار بیش از آن به یکدیگر نزدیک بودهاند که گفته میشود و بسیار کمتر از آن دشمن یکدیگر بودهاند که تصور میرود.
ر این کتاب که از سوی "اداره کل میراث فرهنگی استان تهران "انتشار یافته تلاش شده جغرافیای تاریخی و محوطههای باستانی و بناهای تاریخی فرهنگی شهرستان "شمیران "(یکی از فرمانداریهای نه گانه تهران)، شامل "لواسان " و "رودبار قصران "به تفصیل و همراه با عکس معرفی گردد .ابتدای کتاب شامل اطلاعاتی است درباره موقعیت و اهمیت جغرافیایی شمیران، تقسیمات کشوری و فرمانداری شمیران، جغرافیای تاریخی و وجه تسمیه رودبار قصران داخل، کوهها و رودها و راههای رودبار قصران، اقوام ساکن در طبرستان قبل از مهاجرت آریاییها، تاریخ رودبار قصران از دوره آشوریها و مادها و هخامنشیان تا دوره قاجار (به ویژه دوره علویان آل بویه، غزنویان، اسماعیلیان، مرعشیان، چلاویان، جلالیان، تیموریان و آل کیا) .سپس آثار باستانی و تاریخی فرهنگی "دشت لار"، "لواسان بزرگ "و "رودبار قصران"، به ترتیب و تفکیک شهرها و روستاهای آنها معرفی شدهاند که عموما شامل محوطههای باستانی، قلعهها، امامزادهها، کاروانسراها، قبرستانها، رباطها، تپههای باستانی، مساجد و حسینیهها، حمامها، کاخها، مناظر طبیعی، باغها و سایر بناهای باستانی تاریخی است . در پایان کتاب فهرست منابع و فهرست محوطهها و بناهای تاریخی فرهنگی شمیران (لواسان و رودبار قصران)، همچنین نقشه موقعیت جغرافیایی آثار یاد شده (نقشه باستان شناسی) آمده است
جلد پنجم از نامواره دکتر محمود افشار مقاله ها و گفتارهایی است در زمینه های مربوط به تاریخ ایران، قلمرو زبان فارسی، تحقیقات ادبی، مباحث شعر فارسی، مسائل فنی زبان فارسی، عقاید سیاسی دوره قاجار، اسناد تاریخی، وضع فرهنگی و اجتماعی یزد و یادداشتها و اسنادی است که با زندگانی دکتر محمود افشار متناسب است. مقاله ها به ترتیب تاریخ دریافت آنها به چاپ رسیده است.
اینکه جریانهای بزرگ اندیشه معاصر از افکار هگل سرچشمه میگیرد، امری است که همه میدانند و همگان به آن معترفند. ولی اینکه واقعا آن افکار چه بود و کسانی که خود را به هگل نسبت میدهند تا چه حد از فلسفه او الهام گرفته و رهنمودهای آن را محترم شمردهاند، داستان دیگری است که هنوز میتواند و باید مورد بحث واقع شود. چون سه فلسفه اصلی از فلسفههای معاصر بسیار مزورانه خود را منسوب به هگل میدانند، شاید چنین تصور رود که اندیشههای کتاب «نمودشناسی ذهن» واقعاً کاربرد خود را در این فلسفهها یافته و هرچه را میتوانسته است در خود داشته باشد، به صورت قطعی بیروه داده است، ولی هرگز چنین نیست و دلیل واضح آن این است که هیچیک از این فلسفهها در وضع و حالی نیست که بتواند قانون اندیشه هگلی را که درک و بیان حقیقت نه همچون یک جوهر بل همچون یک ذهن اندیشنده است، پاس بدارد. بزرگترین فیلسوفان سنت ما بعد الطبیعه غربی ،از پارمندیس و افلاطون و ارسطو گرفته تا دکارت و کانت و هگل اصحاب اصالت ماهیت بوده اند و حذف و طرد «وجود»از مابعدالطبیعه منجربه ایجاد ما بعد الطبیعه هایی نا منطبق با نظام وجودی عالم شده و حتی اگزیستانسیالیسم معاصر با دعوی بازگشت به وجود از درک حقیقی وجود بازمانده و شبحی تهی را جانشین آن کرده است. در این میان تنها یک فیلسوف از این آزمون سرافراز بیرون آمده است و او کسی نیست جز...تحلیل های ژرف و موشکافانه نویسنده از فیلسوفانی همچون افلاطون ،ارسطو،ابن سینا،ابن رشد،آکویناس،کانت،هگل و کی یر کگارد به این کتاب عمقی در خور توجه داده است. گئورگ ویلهلم فریدریش هگل ؛ فیلسوفی آلمانی در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ میلادی در اشتوتگارت، واقع در جنوب غربی آلمان، به دنیا آمد. از کودکی در زمینههای گوناگونی مانند ادبیات، فلسفه، و موضوعات مختلف دیگر، به مطالعه میپرداخت و در این کار از حمایت و تشویق مادرش - که سهم فراوانی در پرورش فکری وی در کودکی داشت - برخوردار بود. پدر او از کارمندان دولت بود.
اینکه جریانهای بزرگ اندیشه معاصر از افکار هگل سرچشمه میگیرد، امری است که همه میدانند و همگان به آن معترفند. ولی اینکه واقعا آن افکار چه بود و کسانی که خود را به هگل نسبت میدهند تا چه حد از فلسفه او الهام گرفته و رهنمودهای آن را محترم شمردهاند، داستان دیگری است که هنوز میتواند و باید مورد بحث واقع شود. چون سه فلسفه اصلی از فلسفههای معاصر بسیار مزورانه خود را منسوب به هگل میدانند، شاید چنین تصور رود که اندیشههای کتاب «نمودشناسی ذهن» واقعاً کاربرد خود را در این فلسفهها یافته و هرچه را میتوانسته است در خود داشته باشد، به صورت قطعی بیروه داده است، ولی هرگز چنین نیست و دلیل واضح آن این است که هیچیک از این فلسفهها در وضع و حالی نیست که بتواند قانون اندیشه هگلی را که درک و بیان حقیقت نه همچون یک جوهر بل همچون یک ذهن اندیشنده است، پاس بدارد.