این کتاب خواننده را از طرز اندیشه حکمای اسلامی درباره جسم و جوهر و عرض و صورت و آسمان و زمین و فرشتگان جان و خرد که زبرسوی این جهانند آگاه می سازد. و حقیقت مبدا و معاد و حشر و نشر و بعث و میزان و صراط و دوزخ و بهشت و جز آن را آشکار می کند و پایه عقاید را بر اساس استوار می نهد و ره پروردگار گیتی و دادار جهان را بر پویندگان آسان می سازد. نگارنده در این نقد جز دوره مباحث فلسفی از آغاز هستی تا روز رستاخیز که ویژه دیگر کتب فلسفی است پژوهشهای دانایان درباره مراحل پس از مرگ را گرد آورد. و در هر بحثی تا حدود توانایی از افکار شعرای عالیقدر که بدانها استناد توان کرد مایه گرفت؛ و سره آنرا با ذکر مآخذ دست داد.
یکی از بهترین روشهایی که تا امروز در جهان برای بیان احساسات، اعتراضات و بیان موضوعات دیگر خلق شده «شعر» است. دنیای شعر دنیای لطیف، ساده و دوستداشتنی است. حرفی که با عروض خاصی بر دل مینشیند. ادبیات معاصر ایران در دل تاریخ خود نویسندگان و شاعران پرآوازه زیادی داشته است که هرکدام از آنها سبک و طبع متفاوتی داشتهاند. «سیمین بهبهانی» شاعر نامدار ایرانی در کتاب «یاد بعضی نفرات» از شاعران و نویسندگانی که در دوره او میزیستهاند، نوشته است. این کتاب شامل خاطرات، مقالات، مصاحبهها و دیدارهای اوست. کتابی که اگرچه تنها یک کتاب است اما خواننده را با چندین کتاب و چندین نویسنده آشنا میکند. در این اثر گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی افراد همچون «منوچهر آتشی»، «هوشنگ ابتهاج»، «احمدرضا احمدی»، «پگاه احمدی»، «مهدی اخوان ثالث»، «پروین اعتصامی»، «قیصر امین پور»، «گلی ترقی»، «صادق چوبک»، «سهراب سپهری»، «همایون شجریان»، «شیرین عبادی»، «فروغ فرخزاد»، «فریدون مشیری» و «عباس معروفی» را در قالب خاطرات، دریافتها و برداشتهای شاعرانه شرح داده شده است. وی در ابتدای این مجموعه با لحنی شاعرانه به برخی خردهها در باب شعر خود پاسخ میگوید و طی آن, به این موضوعات اشاره میکند : زمان و شعر, انسجام در شعر امروز و شعر سنتی, ارزش طنین واژهها, ارزش تشکل واژهها, زبان شاعر, تصویر, شعر کم تصویر و تصویر کنایی. سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه در شاعری استاد بود، در نثرنویسی و خاطرهگویی نیز تبحری ویژه داشت. او هم شعر اجتماعی میسرود و هم شاعری اجتماعی و پر حشر و نشر بود. او در این کتاب گوشههایی از زندگی، احوال و آثار برخی شعرا و نویسندگان معاصر را ـ بعضا در قالب خاطرات و دریافتهای شاعرانه ـ به دست میدهد. سیمین بهبهانی درباره این کتاب مینویسد: «بیشترینه نوشتههایم در این مجموعه، حاصل دقت در آثار و احوال یاران و عزیزان و شناخت رفتار و گفتار ایشان بوده و به خاطره همنشینی با آنان در آمیخته، و کمتر فصلی است که از این گونه حال و حکایت بیبهره مانده باشد. اسلوب نگارش یادگزارهها گاه ساده است و گاه پیرایهمند: نظر به موقعیت و احوال خودم، از هر دو شیوه بهره گرفتهام. این حقیقت را هم هیچگاه فراموش نکردهام که هر هنرمند، در آنچه میآفریند، بازتابی از چند و چون روان و ضمیر خویش دارد. از اینروست که ضمن اندیشیدن درباره هر اثر، به خلق و خوی آفریندهاش هم توجه داشتهام.... ...آتشی هیچگاه با تهران، با آدابورسوم ساختگیش، با خندهها و تعارفهای مصلحتیش، با زندگی ی «بی تنور» و «بیبوی نان گرم» انس کامل نگرفته است. در این شعر، اما، یکباره بدگمانی و بیزاری به گونهی حیلهگری پلید، که عمری «مصراع آخرینش را در تیررس نشسته است»، چهره مینمایاند. گویا انگیزهی گریز از تهران، تهرانی که بهترین سالهای جوانی او را مصروف خودکرده است، با همین شعر در او بیدارمیشود، گرچه پیش از این هم این انگیزه، گیج و گم، در پاری از شعرهای پیشینش رخ مینموده است. باز هم یادآور میشوم: آتشی خود به من گفته است که شأن شعر را فراتر از پرداختن به حوادث روزمره و جزئی میداند. اگر در شعرش به دنبال نشانههایی از این قبیل بگردی، هرقدر هم که دوستت بدارد، روی ترش میکند و به نفی و انکار میکوشد؛ باشد. اختلاف من و آتشی همین جاست. من به ملموسترین حوادثی که با سرنوشت وطنم، هموطنم، جهانم و کل کرهی ارض بستگی دارد میاندیشم و آتشی به چیزی فراتر از اینها که از حیطهی تصور من بیرون است. داستان رایجترین و بزرگترین گرفتاری ی کشور ما با طنزی عجیب در این شعر مطرح میشود. ایجاز به حدی ست که گویی شعر فقط با علائم کلیدی پیش میرود: چشم شیشه بی، کلاه شاپو، حضور شکاک کشتی، وجود سامسونیت پرتخیل مشکوک، شکستن ایمان و چند واژهی دیگر طرح کلی داستان را میریزد و دنبالهاش را باید خودت در ذهنت کامل کنی و سرانجام ریش بندر و آن تیزهای بیآزرم. اگر باید خواننده را در لذت ساخت و پرداخت شعر سهیم کنی، اینگونه باید باشد، نه آنکه باد به دستش بدهی و بگویی بباف.اگر آتشی بار دیگر بگوید که من به مسائل جزئی بیاعتنا هستم، این شعر را پیش رویش میگذارم. اين تاریخ ماست. بازگوی علت فقر و بینوایی ی ملت ماست. تأسفی ست برحقی که «بیگانه» از ما پایمال میکند و خیانتی که «خویش» بر ما روا میدارد؛ و اگر از غفلت بیدار نشویم، وای بر ما! آتشی بیگمان شاعری ست که روی به اعتلا دارد و هرگز راه نشیب نپیموده است. مقایسهی شعرهای نخستین و فرجامین این کتاب گواه همین مدعاست. پرکار است و در میان کارهایش، متعالی فراوان است و متوسط نیز. گاه به اطناب میگراید، اما آنجا که به ایجاز میپیوندد محشر میکند: خانهات سرد است؟ خورشیدی در پاکت میگذارم و برایت پست میکنم. ستارهی کوچکی در کلمه یی بگذار و به آسمانم روانه کن.
حکمت بوعلی سینا، تألیف محمدصالح حائری مازندرانی، کتابی است در پنج جلد با موضوع فلسفه اسلامی خاصه حکمت مشاء به زبانهای فارسی و عربی، با مقدمه عمادالدین حسین اصفهانی مشهور به عمادزاده و به تصحیح حسن فضائلی. حکمت ابن سینا کتابی است که حقایق و اسرار گفتارهای شیخ را که دیگران نادیده انگاشتهاند، کشف نموده و عقاید اسلامی ساده را طبق مقررات قرآن و معتقدات اهلبیت(ع) و اتفاق امامیه و امت، به براهین فلسفی مبرهن ساخته و بدون مبالغه هر فصل یا صفحه از این کتاب، مشتمل بر نکات تازه و یا در بسیاری از مواضع متضمن مبتکراتی است. از جمله مسائلى که در این کتاب با تجزیه و تحلیل و بهصورت صحیح اثبات شده است، اصالت وجود و وحدت وجود، پس از میرداماد است که از زمان صدرالمتألهین تا عصر سبزوارى به بعد رواج یافته و ملاصدرا خودش قبلا از متصلبین در اصالت ماهیت بود، سپس عدول کرد. در این کتاب، یعنى در جلد طبیعیات و علم النفس به تمام ادله اصالت وجود که حاجى سبزوارى به نظم کشیده، پاسخ داده شده و ادله شیخ اشراق و براهین خیام و رساله اعتباریت وجود و تأصل ذات مشروحا مذکور است و کتب میرداماد و شوارق و گفتارهاى محقق طوسى و محققین دیگر حقا اصالت مهیت را به بداهت رسانیدهاند. ابن سینا هم بالصراحه قائل به اصالت ماهیت است و نسبت اصالت وجود بر وجه تباین حقایق وجودات به مشائیه سندى ندارد و متأخرین موجودات را در کلام به وجودات مشائیه اشتباه کردهاند؛ چنانکه در محاکمات بدان اشاره شده و جز صدور و حصول و کون و سائر افعال عموم که همان مقتبس بودن ذات به علت است که شیخ در شفا و غیره آن را تکرار فرموده، چیز دیگرى در خارج نیست و در مسئله وحدت وجود هم عمده شبهه ایشان عدم صحت انتزاع مفهوم واحد از متباینات است. محمدصالح حائری مازندرانی میگوید: بس است در شکستن این طلسم مبطل السحر این جادو و نقض به مفهوم مناقصه و مضاده و مقابله و مفاهیم مراتب اعداد، بلکه مفهوم نفس تعدد و مفهوم کثرت که از منشأ متعدد و متکثر و متباین و متقابل برمىخیزد و در این کتاب در رفع این شبهات چیزى فروگزار نکردهاند - و أين العيان من البيان - به نظر حسین اصفهانی (عمادزاده) با توجه به تقریرات مازندرانی، مطالعه و تدریس این کتاب براى دانشکده معقول و طلاب و مبتدى و منتهی واجب است تا محصلین و مدرسین معقول هر دو از حقایق حال طبق کتاب و سنت و عقاید اهلبیت(ع) و فقها و محدثین و روات عالیقدر و متکلمین عظیمالشأن آگاه شوند و در هیچگونه خطرى یا توبیخى واقع نگردند و از تحصیل و تدریس علم معقول محروم نمانند و منویات فقهای عالیقدر و مراجع فتوى تأمین گردد.
کتاب فصوص شاهکار فارابی است که مباحث آن مربوط به مسائل ماوراء الطبیعت است که از نظر فلسفه (مشاء) مورد بحث قرار گرفته و بدیهی است که فارابی نخستین و بزرگترین نماینده و ترجمان فلسفه مشائین در خاور زمین به حساب آمده است.
در این کتاب تعدادی از مسائل ربوبی با نگاهی بر کتاب و سنت بیان شده است. بدین ترتیب در کتاب یازده قاعده در مبانی توحیدی، یازده قاعده در معرفت نفس، پنج قاعده در حقیقت معاد و چگونگی حشر اجساد، هفده قاعده درباره ی احوال عارض شده در آخرت بر انسان معرفی و مطالعه شده است. در پایان نیز چندین توصیه به مطالعه کنندگان درباره کاربرد مطالب این کتاب در زندگی ارائه شده است. فلسفه شیعه پدیده بزرگی است؛ این مکتب فلسفی که از آن به عنوان مکتب شیراز نیز یاد می کنند، توسط نماینده بزرگ آن «صدرالدین شیرازی» که خود بنیانگذار «حکمت متعالیه» در فلسفه اسلامی است پی ریزی شده است. محمد بن ابراهیم شیرازی ملقب به صدرالدین و مشهور به ملاصدرا یا صدرالمتألهین، در حدود سال 979 یا 980 هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. پدرش ابراهیم بن یحیی قوامی یکی از وزرای دولت صفویه و مردی با نفوذ و ثروتمند بود که با نهایت کوشش به تربیت و تعلیم یگانه پسر خود کمر همت بست و در این راه از هیچ امری مضایقه ننمود. صدرالدین نیز از همان کودکی استعداد فوق العاده خود را نمودار ساخت و طی مدت کمی تحصیلات عمومی را به پایان رسانید. ... ملاصدرا حکمت الهی و فلسفه اسلامی را وارد مرحله جدیدی کرد. وی در آنچه علم اعلی یا علم کلی یا فلسفه اولی یا حکمت الهی خوانده می شود، و تنها همین بخش است که به حقیقت، فلسفه است و فلسفه حقیقی خوانده می شود، تمام فلاسفه پیشین را تحت الشعاع قرار داد، اصول و مبانی اولیه این فن را تغییر داد و آن را بر اصولی خلل ناپذیر استوار کرد. فلسفه صدرا از یک نظر به منزله چهار راهی است که چهار جریان یعنی حکمت مشائی ارسطوئی و ابن سینائی، و حکمت اشراقی سهروردی، و عرفان محیی الدینی، و معانی و مفاهیم کلامی با یکدیگر تلاقی کرده و مانند چهار نهر سر به هم برآورده، رودخانه ای خروشان به وجود آورده اند. از نظر دیگر، فلسفه صدرایی به منزله صورتی است که بر چهار عنصر مختلف پس از یک سلسله فعل و انفعالها اضافه شود و به آنها ماهیت و واقعیت نوین بخشد، که با ماهیت هر یک از مواد آن صورت متغایر است. فلسفه صدرا یک نوع جهش است که پس از یک سلسله حرکتهای مداوم و تدریجی در معارف عقلی اسلامی رخ داده است. فلسفه صدرا از نوع سهل ممتنع است، به ظاهر بسیار ساده است، عبارتش ادیبانه و منشیانه است، اما یک فرد بسیار مستعد سالها باید کار کند تا به مرحله اول برسد یعنی بفهمد که آنرا نمی فهمد، تا بار دیگر با دید دیگری وارد شود. بسی افراد سالها عهده دار تدریس فلسفه صدرا بوده اند در حالی که به عمق آن نفوذ نکرده اند، از اینرو توصیف و تحلیل کار صدرا کار هر فلسفه خوانده ای نیست.