کتاب فصوص شاهکار فارابی است که مباحث آن مربوط به مسائل ماوراء الطبیعت است که از نظر فلسفه (مشاء) مورد بحث قرار گرفته و بدیهی است که فارابی نخستین و بزرگترین نماینده و ترجمان فلسفه مشائین در خاور زمین به حساب آمده است.
کتاب حاضر بخش دوم از جلد چهارم اسفار صدرالمتالهین شیرازی است که در آن بابهای هشتم تا انتهایی یازدهم یعنی :ابطال تناسخ، ملکات نفس انسانی، معاد روحانی و معاد جسمانی تشریح شده است" .اسفار اربعه "یکی از کتابهای فلسفی ملاصدرا است که وی با در هم آمیختن حکمت اشراق، حکمت مشاء، فلسفه عرفانی محییالدین بن عربی و براهین فلسفی خود آن را تالیف کرد" .ملاصدرا وجود را که اصل و حقیقت هر چیز است، هیات واحد میداند، و برای آن مراتب متعددی که از حیث ضعف و شدت و نقص و کمال با هم فرق دارند، قایل است .این نظر ملاصدرا با نظر شیخالشراق هم متفاوت است، چه سهروردی، شدت و ضعف و نقص و کمال را در ماهیت قایل است نه در وجود .موضوع دیگری که ملاصدرا در آن ابتکار نشان داده است، فرضیه مشهور به حرکت جوهری است .پیش از او اکثریت حکما از آن جمله ابن سینا حرکت را در اعراض جسم طبیعی میدانستند...ملاصدرا از فرضیه حرکت جوهری نتایجی چند میگیرد از آن جمله اثبات معاد جسمانی است . حاصل کلام او این است که در روز رستاخیز روح انسان به همان هسته اصلی و جوهر ثابت که ماده جسم است (نه به صورت جسم که محسوس است و در مدت حیات دستخوش تغییرات و تحولات) میپیوندد و آدمی با این کیفیت برای پس دادن حساب دوباره زنده میشود .او برای این که از سب و شتم و تکفیر مصون ماند، میکوشید تا مطالب فلسفی را با احادیث و اخبار وفق دهد و مدلل دارد که شرع و حکمت معارض یکدیگر نیستند ."
بدائع الحكم، اثر على بن عبدالله زنوزى است كه در آن، به هفت پرسش فلسفى درباره واجبالوجود و صفات او مانند علم و... پاسخ علمى و تحقيقى داده است. افزون بر ارزشمندى جوابهاى عالمانه مؤلف، اين اثر از آن جهت كه آخرين متن فلسفى است كه يك حكيم اسلامى در آستانه وقوع انقلاب مشروطيت نوشته و از سوى ديگر شايد اولين متنى است كه به فلاسفه غربى نظير كانت، لايب نيتز و... توجه كرده، از نظر تاريخ فلسفه و سير تحولات فلسفه اسلامى حايز اهميت است. «بدائع الحكم» به سال 1307ق، تأليف و هفت سال بعد براى اولين بار منتشر شده است. تصحيح اين اثر را آقايان محمدجواد ساروى و رسول فتحى مجد به سامان رساندهاند. كتاب حاضر از مقدمه مصححان و مقدمه نویسنده و متن اصلى تشكيل شده است. نویسنده، مقدمه كتابش را اينگونه زيبا آغاز كرده است: خدايى را ستايش كنيم و پرستش، كه هستى و بودش را آلايش نيستى و نابودى نيست؛ پس يكتا و بىهمتا و زنده و دانا و بينا و شنوا و گوياست. بايسته گوهر پاکش را وابستگى و پيوستگى و آميختگى، شايسته و بجا نيست و پاکيزه بودش را، تيرگى و افسردگى و كشيدگى و اندازه و جاى و سوى و روزگار و پذيرش، روا، نه؛ كه درياى شاداب هستىاش را نه كرانه بود و نه پاياب.
فارابی، فیلسوف بزرگ و متفکّر کم نظیر، در دانش الهی و دانش کشورداری دو کتاب بی مانند دارد: یکی سیاست مدنیّه (همین کتاب) و دیگری سیرت فاضله. وی در این دو اثر، و نیز در کتاب فصول المنتزعه، مسائل مهمی از دانش الهی و چگونگی نظام جواهر جسمانی و پیوستگی و پدید آمدن آنها نیز جایگاههای انسان و نیروهای او را مشخص کرده است. فارابی بحث وحی را از بحث فلسفه جدا ساخته و همه گونه کشورداری و گرد هم آمدن فاضله و غیر فاضله را تشریح کرده است. مترجم فاضل ضمن به دست دادن ترجمهای روان به فارسی امروز از این کتاب در پایان هر فصل شرح و تفسیر روشنگری آورده است. کتاب دارای دو گفتار است. گفتار اول در نمایاندن گونههای هستی و جایگاههای آنان در سیزده، فصل و گفتار دوم در گونههای سیاست کشورداری در دوازده فصل.
فارابی در «رسالة الجمع بین رأیی الحکمین» که در این کتاب ترجمه شده، میخواست ثابت کند مبانی فلسفی افلاطون و ارسطو یکی بوده و اختلاف کلی بین این دو وجود نداشته است. فارابی در این کتاب متأثر از فلسفه اسکندرانی بوده است. اهمیت این رساله افزون بر شخصیت علمی مؤلف، آن است که بر اصول کلی فلسفه مشتمل است و کمتر مسئله اصلی و مهم فلسفی در آن فروگذار شده است و دیگر اینکه بیشتر مسائل مورد اختلاف بین فلاسفه اشراق و مشاء به گونه اجمال در آن مشخص گردیده است. مطالب در این رساله به سبک خاصی بیان شده که با مبانی مورد قبول در فلسفه روز چندان تفاوتی ندارد.