این فرهنگ دربرگیرنده واژگان جدید مشتمل بر واژگان رایج و مأنوس و به دور از الفاظ مهجور است. از آنجا که واژگان این لغتنامه فقط از روزنامه و مجلات معاصر عربی جمعآوری شده، به همین سبب کاملاً متنوع و جدید است. در گردآوری واژگان تنها به گزینش لغات سیاسی و ادبی بسنده نشده، بلکه هزاران واژه در زمینههای مختلف اعم از کامپیوتر، شیمی، فیزیک، زیستشناسی، برق، الکترونیک، مخابرات و ... گزینش شده است. این فرهنگ قابل استفاده همه علاقمندان زبان عربی بهویژه دانشجویان رشته عربی والهیات در مقاطع مختلف است.
گرچه گویش سبزواری یکی از لهجههای فارسی دری است و سالیان دراز شلاق زبانهای ناهماهنگی چون زبان ترکی، مغولی، عربی و ... را بر شانه خود تحمل کرده و امروزه در قسمت نسبتا وسیعی از خاک ایران تکلم میشود، هرگز نمیتوان آن را از لهجههای دیگر زبان فارسی برتر دانست. وقتی از گویش سبزواری سخن گفته میشود و اختصاصات دستوری یا واژههای آن بررسی میشود، نباید این تصور پیش آید که با یک گویش صددرصد ثابت سروکار داریم و بین افراد مختلفی که با آن گویش تکلم میکنند، وحدت کلمه و لفظ برقرار است. در این کتاب لغات و اصطلاحات گویش سبزواری با شواهدی از اشعار محلی این شهرستان گردآوری شده است.
زرقان شهری باستانی در میانه راه شیراز به تخت جمشید در دامنه کوه زرقان است. زرقان قدیم شامل محلههای بزرگ جولاهگان، میان و لرها و محلههای کوچکتر آخوندها، جهودها و حیدر بود. مجموعه این محلههای درهمفشرده، پشت به کوه داده و دامن تا ابتدای دشت گسترده بود. برجوبارو و دروازههای کوچک و بزرگ شهر را در میان گرفته بود و از گسترش آن پیشگیری میکرد. در این کتاب مجموعه دوهزار مثال، اصطلاح، کنایه، تشبیه و پند و اندرز در لهجه فارسی مردم زرقان فارس گردآوری شده است.
این تحقیق بر آن است تا پارهای از دشواریهای نحوی حاصل از شواهد شعری را، از منظر عروض و قافیه، مورد نقد و بررسی قرار دهد. سؤال تحقیق آن است که آیا شعر با توجه به موانع و محدودیتهایی چون: وزن، قافیه، موسیقی و ... میتواند سند صرفی یا نحوی باشد؟ و اصولأ استناد به شعر، ارزش علمی دارد یا خیر؟ به منظور دستیابی به پاسخ، با استناد به برخی از کتابهای معتبر نحوی، شواهد متعددی از حاکمیت موسیقی به جای نحو و نیز ضرورت شعری و تأثیر آن بر شواهد صرفی و نحوی، همچنین ضرورت ساخت کلمات با هجای بلند بررسی شده است و در ادامه، از قافیه و تأثیر آن در مخالفت با قواعد نحوی سخن به میان آمده است.
اشعار مدحی بخش قابل توجهی از اشعار فارسی و عربی را به خود اختصاص دادهاند. مدیحهسرایی به عنوان یکی از گونههای مختلف ادبی بارها مورد توجه شاعران پارسیزبان و عربزبان در دورههای مختلف قرار گرفته است. عنصری شاعر پارسیگو، و بحتری شاعر عربزبان، در این عرصه طبعآزمایی کردهاند. بحتری شاعر دربار عباسی، و عنصری شاعر دربار غزنوی، که هر دو به مدح خلفا، سلاطین، وزرا و کارمداران عصر خود پرداختهاند. بین دو شاعر مضامین مشترک و متفاوتی است که تحت تأثیر عوامل محیطی زندگی آن دو به وجود آمده است. این مقاله برآن است تا به این سؤالها پاسخ دهد: هدف از مدح در اشعار دو شاعر چیست؟ آیا هر دو شاعر به مدح شخصیتهای اساطیری، باستانی ایران و اکاسره ساسانی پرداختهاند؟ میزان اخلاص در مدح، در شعر دو شاعر در چه مرتبهای قرار دارد؟ دو شاعر چهره ممدوح خود را چگونه ترسیم کردهاند؟