کتاب حاضر آموزش های علمی و عملی روش های سبک شناسی را به طور مختصر و مفید به دست می دهد. این روش ها همراه با توصیه هایی عملی است که می توان به وسیله آن به تحقیق و تجزیه و تحلیل و نقد آثار منثور ادبی پرداخت.
هاشم اعتماد سرابی نویسنده کتاب، در مورد موضوع کتاب می گوید: این نوشته ها یک قسمت از مقالاتی است که در این چند ساله در روزنامه خراسان چاپ شده است، چیزهایی که پیرامون مسائل مختلف نوشته ام. که البته مثل نماز آن مردک گلستان چیزی نبوده که به کار آید. از سستی و نقص اما چرا باز به شکل کتابی در می آید منکه هنوز از رنج شرم "اسائه ادب" فارغ نیامده ام، واقعه ایست مشکلم... احساسی است و امیدی گنگ و خام و اگر با این همه، کمک کوچکی به درک درست شده باشد خود را ماجور یافته ام.
این اثر مجموعه ای است شامل بیست مقاله به قلم استاد عبدالحسین زرین کوب که هر مقاله به یک شاعر اختصاص دارد. از رودکی شروع می شود در ادامه به فردوسی، فرخی، منوچهری، ناصر خسرو، مسعود سعد، خیام، سنایی، انوری، خاقانی، نظامی، عطار، مولوی، سعدی، امیر خسرو دهلوی، ابن یمین، حافظ، جامی و صائب می پردازد و در نهایت به بهار ختم می شود.این مقالات به صورت مختصر اما نه با نادیده گرفتن مطالب حیاتی بلکه گزینش صحیح از میان آنان به نگارش درامده است و همین عامل اثر را برای علاقه مندان به آشنایی با شعر فارسی چه خواننده ی مبتدی و چه حرفه ای جذاب کرده است. او با استفاده از نسخه های موجود آثار و تذکره های نوشته شده درباره ی این شاعران و با نظر به شرایط سیاسی اجتماعی دورران حیات شان به بررسی اشعار و زندگی آنها می پردازد. با کاروان حله کتابی است که می تواند شناخت ما را از این بزرگان و آثارشان ارتقا ببخشد.
اگر یک روایت را به کوچکترین واحدهای اطلاعاتیاش تقسیم کنیم، آنهایی را که روی سطح روایت، کارکردی و اساسی هستند، «هسته» مینامیم و واحدهایی را که چنین نیستند و اکثریت را نیز تشکیل میدهند. «کاتالیزور» یا «فروگشا» میخوانیم. برای درک کافی از یک داستان، باید روی زنجیره روایت، این دو دسته واحد را تشخیص دهیم. «هسته» محور اصلی داستان یا روایت است که یا به طور استعاری و یا به طور مجازی بر معنا دلالت دارد. نقش فروگشاها، گسترش و پیشبرد و بسط روایت است و در عین نقش دلالتگر خود، میتوانند بدون تغییر دادن اصل داستان، در یک خلاصه فشرده، حذف گردند.
هر اثر هنری در پس خود نظریهای دارد. شعر اشرفالدین تابع نظریههای مشروطه است. این نظریه و تئوری چه چیزی را بیان میکند؟ چه اصولی را مطرح میکند؟ در این مجال کوتاه میخواهم مبانی اولیه و کلی مکتب ادبی مشروطه را تحلیل کنم و جای پای آن را در شعر سیداشرف نشان دهم. این نظریه را مکتب مشروطه مینامم؛ در مفهوم بوطیقا: یعنی اصولی که یک مکتب یا شیوه ادبی برای آثار ادبی تجویز میکند. یکی از مسائلی که امروز مطرح است این است که آیا نظریه، آثار ادبی را پدید میآورد یا بر عکس، آثار ادبی نظریه را پدید میآورند؟ واسیلی کاندینسکی در معنویت هنر میگوید: «در هنر به هرگز پیشاپیش عمل نمیرود و عمل را به دنبال خود نمیکشد. بلکه عکس قضیه درست است».