هر اثر هنری در پس خود نظریه‌ای دارد. شعر اشرف‌الدین تابع نظریه‌های مشروطه است. این نظریه و تئوری چه چیزی را بیان می‌کند؟ چه اصولی را مطرح می‌کند؟ در این مجال کوتاه می‌خواهم مبانی اولیه و کلی مکتب ادبی مشروطه را تحلیل کنم و جای پای آن را در شعر سیداشرف نشان دهم. این نظریه را مکتب مشروطه می‌نامم؛ در مفهوم بوطیقا: یعنی اصولی که یک مکتب یا شیوه‌ ادبی برای آثار ادبی تجویز می‌کند. یکی از مسائلی که امروز مطرح است این است که آیا نظریه، آثار ادبی را پدید می‌آورد یا بر عکس، آثار ادبی نظریه را پدید می‌آورند؟ واسیلی کاندینسکی در معنویت هنر می‌گوید: «در هنر به هرگز پیشاپیش عمل نمی‌رود و عمل را به دنبال خود نمی‌کشد. بلکه عکس قضیه درست است».

منابع مشابه بیشتر ...

603a67104684b.png

مجموعه مقاله‌ها در زمینه نظریه شعر

عبدالقیوم قویم

این کتاب دربرگیرنده سیزده نوشتار در زمینه نظریه شعر است. عناوین برخی از نوشتارها بدین ترتیب است: ترجمه شعر، شعر از نظر ابن سینا، ویژگی‌های صور خیال در اشعار مولانا، بررسی گونه‌های تکرار از دیدگاه ساختارگرایی در اشعار فرخی، شعر از نظر مولانا عبدالرحمن جامی، شرح‌های فن شعر ارسطو و مقایسه آنها، جبلی غرجستانی و بعضی از ویژگی‌های شعر او، صور خیال در اشعار رودکی و .... .

5ff1bbd6c9a5d.png

سیاست و اجتماع در شعر عصر مشروطه

فاروق خارابی

انقلاب مشروطیت ایران از لحاظ دارابودن شعرای عصر خود، بی‌تردید در ردیف نخستین انقلاب‌های جهان قرار دارد. منظور از شعرای عصر مشروطیت به طور کلی تمامی گویندگانی هستند که در دوره‌های مختلف انقلاب، اشعاری با محتوای سیاسی و اجتماعی سروده‌اند یا به گونه‌ای اشعارشان از فضای عصر آزادی و مشروطه‌خواهی و ارزش‌ها و آرمان‌های آن دوره تأثیر پذیرفته است. اشعار گویندگان عصر مشروطه به لحاظ محتوا به دو بخش تفکیک می‌شود: اشعاری با مضامین سیاسی و اشعاری با مضامین اجتماعی. در این کتاب این دو موضوع بررسی شده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

64918ffa34f4c.jpg

کالبدشناسی نثر

احمد ابومحبوب

کتاب حاضر آموزش های علمی و عملی روش های سبک شناسی را به طور مختصر و مفید به دست می دهد. این روش ها همراه با توصیه هایی عملی است که می توان به وسیله آن به تحقیق و تجزیه و تحلیل و نقد آثار منثور ادبی پرداخت.

نثر/ادبیات داستانی
کتاب
58a40f33a9b7b.PNG

نقد: «سپرده به زمین»، «افول یوزپلنگان»

احمد ابومحبوب

اگر یک روایت را به کوچک‌ترین واحد‌های اطلاعاتی‌اش تقسیم کنیم، آنهایی را که روی سطح روایت، کارکردی و اساسی هستند، «هسته» می‌نامیم و واحدهایی را که چنین نیستند و اکثریت را نیز تشکیل می‌دهند. «کاتالیزور» یا «فروگشا» می‌خوانیم. برای درک کافی از یک داستان، باید روی زنجیره روایت، این دو دسته واحد را تشخیص دهیم. «هسته» محور اصلی داستان یا روایت است که یا به طور استعاری و یا به طور مجازی بر معنا دلالت دارد. نقش فروگشاها، گسترش و پیشبرد و بسط روایت است و در عین نقش دلالت‌گر خود، می‌توانند بدون تغییر دادن اصل داستان، در یک خلاصه فشرده، حذف گردند.

پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله