ابن فارض از بزرگترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از طرفی حافظ، خداوندگار غزلهای عاشقانه ـ عارفانه است. موضوع عرفان از لطیفترین و بااهمیتترین موضوعات بشری است و آن، دستیابی به کنه حقیقت و فناشدن در ذات حضرت معشوق است. هدف عرفان و عارف رسیدن به صفای باطن، فانی شدن از صفات رذیله و غرقشدن در دریای حضرت حق از طریق کشف و شهود، و نایلشدن به معرفت حقیقی و اتّحاد با حضرت حق است که اهمیّت این موضوع و شباهتهایی که میان اندیشههای خواجه شیراز و ابن فارض وجود دارد، باعث شد تا نگارنده به بررسی تطبیقی مفهوم عرفانی «فنا» در «دیوان» حافظ و «تائیه» کبری ابن فارض حموی بپردازد.
این رساله را ملاعبدالله زنوزی در فن و بیان تألیف کرده و مختصری در علم توحید تصنیف نمود که مشتمل باشد بر معرفت مبدأ اشیاء جل اسمه و معرفت صفات جمالیه و جلالیه او محتوی باشد بر براهین عقلیه قاطعه، به نهجی که هر مسئلهای از مسائل ربوبیه و هر عقیدهای از عقاید دینیه، به مرتبه مشاهده و عیان آید و احدی را در آنها مجال توقف و مقام تأمل نماند.
«انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه»، اثر ملا عبدالله مدرس زنوزى، کتابى است در شرح حدیث حقیقت، از کمیل بن زیاد، معروف به حدیث علوى که به درخواست فتحعلى شاه قاجار تألیف شده است. کتاب در سال 1247ق و به زبان فارسى و به نثرى منشیانه و متکلف، نوشته شده و با تصحیح سید جلالالدین آشتیانى در انتشارات امیر کبیر به چاپ رسیده است. کتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز و مطالب که در عناوین متعدد و مختلفى، سامان یافته، شرحى است بر حدیثى که گویند کمیل بن زیاد نخعى پیرامون حقیقت از امیرالمؤمنین(ع)، با عنوان «ما الحقیقه» سؤال نموده است. آخوند حکیم ملا عبدالله زنوزی از اعاظم فیلسوفان اسلامی سدهی سیزدهم هجری است که سالیان متمادی در حوزههای علمیهی تبریز و کربلا و نجف و قم و اصفهان تحصیل کرده است و در علوم عصر خود از فقه و اصول و رجال و حدیث سرآمد اقران شده است. وی سالها در حوزهی اصفهان و سپس در عهد فتحعلی شاه قاجار در مدرسهی «خان مروی» تهران به تدریس حکمت اشتغال داشته و مستفیدان و تلامیذ مبرزی مانند فرزند برومند خودش، موسوم به «آقا علی حکیم» و ملقب به «حکیم مدرس»، شیخ اعظم «شیخ مرتضی انصاری»، «علامه میرزا ابوالقاسم طهرانی نوری» معروف به کلانتر، و «آخوند حکیم ملا حسن خویی» را تربیت کرده است. حکیم ملا عبدالله در حوزهی خان مروی علاوه بر تدریس «مبدأ و معاد» اثر ملاصدرا، «شوارق الالهام» و «شرح اشارات» خواجهی طوسی و «معالم الاصول» و «شرح لمعه»، بینش فلسفی خویش را که آن را مکتب و «طریقت زنوزیه» مینامیم از طریق تألیفات خود نظیر:«لمعات الهیه فی المعارف ربوبیه»، «انوار جلیه فی کشف حقایق اسرار علویه»، «منتخب خاقانی»، «رسالهی علیه» و جز آن بیان میفرموده است.
بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف و روابط پیچیده آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث تأثیر و تأثر در حوزه های هنری، مکاتب ادبی، جریان های فکری موضوعات، افراد و ... وظیفه اصلی ادبیات تطبیقی است. حوزه فعالیت این نوع ادبیات عوامل انتقال تأثیرات مختلف از ادبیات ملتی به ملت دیگر یعنی نویسنده و کتاب، بررسی گونه های ادبی، بررسی موضوعای ادبی، منابع نویسنده، بررسی جریان های فکری و تأثیر و تأثر آنهاست. نویسنده این کتاب، محمد عبدالسلام کفافی، ابتدا به نظریه ادبیات و سپس به گونه شعر روایی و سیر تحول آن در ادبیات جهانی پرداخته و شعر روایی در ادبیات غرب و ملل اسلامی و تأثیر و تأثر آن در ادب عربی بررسی کرده است. سید حسین سیدی زحمت ترجمه این کتاب ارزشمند را به فارسی بر دوش گرفته است. این کتاب به همت انتشارات آستان قدس رضوی، به نشر در سال 1382 به چاپ رسید.
معیار فصاحت نزد بیشتر زبان شناسان و علمای بلاغت در زبان عربی مبتنی بر دو عنصر زبان و مکان بوده و به معیارهای درونی واژهها، نظم درونی، نوع حروف، هم نشینی، همگنی، تنافر و قدرت تاثیر آن توجه نداشتهاند. البته علمای بلاغت با زبانشناسان در کارکرد واژه با هم اختلاف داشتند؛ یعنی زبانشناسان به سلامت و زیبایی واژه توجه داشتند، ولی علمای بلاغت به ترکیبها و روانی واژهها و سازگاری حروف و کلمات با هم عنایت داشتهاند.