عصر ما، عصر سیطره دغذغههای ذهنی بر روان انسان است که منجر به ایجاد انفعال و بروز حالات عاطفی گوناگونی از قبیل یأس و امید، مهر و کین، شادی و اندوه و شگفتی شده است. به همان اندازه که شخصیت انسانها با یکدیگر تفاوت دارد، کیفیت بروز این عواطف نیز متفاوت است. این حالات که بیانگر ویژگیهای درونی و روانی شخص است در شعر و ادبیات به طرز نمایانتری انعکاس یافته است. از این رو شعر شاملو و ماغوط، که یکی در ایران و دیگری در سوریه به عنوان سرآمدان شعر سپید یا منثور شناخته شدهاند مملو از فضاهایی است که زمینههای عاطفی و روانشناختی آثار این دو را تشکیل داده است. شعر این دو شاعر را میتوان به جهت نگرش فکری، گونه ادبی و سبک نگارش مورد بررسی و تطبیق قرار داد. این مقاله ضمن بررسی زمینههای عاطفی مشترک اشعار این دو شاعر، به این نتیجه نایل شده است که موضوعاتی نظیر عشق و زن، تنهایی و غربت، یأس و امید، مرگ و اندوه محور تفکرات و سرودههای عاطفی آنان بوده است.
منکر نمیتوان شد که احمد شاملو شاعر و اندیشمند مهم و برجستهای است. مهمبودن او از یکسو به دلیل پدیدآوردن نوعی از شعر فارسی است که به شعر سپید معروف است و از سوی دیگر به تأثیر کلامی و اجتماعی شعر و گفتار او مربوط میشود که کمتر شاعری در زمان حیات خود به چنین امکان و موقعیتی دست یافته است. نویسنده در این کتاب برای اینکه سویههای دیگر متن ادبی یا ادبیت شعر بیشتر نشان داده شود، کوشیده با بررسی ساختاری شعرها (با رویکرد به مؤلفههای گوناگون)، ارزشهای زیباییشناختی و کاستیهای متن را بنمایاند تا ارزش ادبیت متن و تأویل آن از درون خود متن بازجسته شود، بی آنکه ادعایی در کاملیت این تلاش وجود داشته باشد. بخش اعظم این کتاب به بررسی مؤلفههای شعر شاملو اختصاص دارد و تنها موردی که به مضمون یا محتوای شعر شاملو ارتباط مستقیم دارد، جستار «عشق در شعر شاملو» است.
با شمس لنگرودی درباره چهار موضوع به گفتوگو پرداختهایم: تعریف شعر در نزد شاملو، آراکائیسم در شعر او، تاثیر شاملو بر شعر معاصر ایران و فرآیند تکوینی شعر شاملو. علاوه بر این موضوعات، در باب مدرنیسم در شعر و شاعری شاملو هم بحث شد. با همین اشاره مختصر به سراغ نظریات شمس لنگرودی میرویم تا از چشم او به جهان شعری شاملو نگاه کنیم.
حكومت آل بويه در 322 هـ. پس از تصرف شيراز به دست علي بن بويه فرزند ارشد بويه، اعلان موجوديت كرد. فرزندان بويه توانستند به سرعت، متصرفات خويش را گسترش داده و تسلط خود را بر ايران و عراق تحكيم بخشند. از آنجايي كه خاندان بويه داراي مذهب شيعه بودند، منشا تحولات عظيمي در راستاي شيعه شدند. علاقه پادشاهان بويهي به فرهنگ و ادب موجب شد تا آنان اقدامات شايستهاي از جمله؛ حمايت از شاعران و دانشمندان و انتخاب برترين نويسندگان براي تصدي پستهاي حكومتي از خود نشان دهند. وزيران آل بويه نيز كه خود از برجستهترين شخصيتهاي ادبي زمان به شمار ميآمدند، توانستند با تلاشهاي خود، نثر عربي را متحول ساخته و به نقطه اوج شكوفايي برسانند. آنان با تشكيل مجالس ادبي و علمي و نيز با تشويق و حمايت از شاعران و گردآوري آنها در كاخهاي خود، جاني دوباره به كالبد شعر عربي بخشيده و موجب رونق و نشاط هرچه بيشترآن شدند.