اشعار ابيرد بن معذر چه آنچه که در مناسبتهاي گوناگون سروده شده و يا در احوال ديگري نقل شده، در واقع آينه تمام نماي زندگي عصر خويش است. او به خلق و خوي نيکو، سجاياي انساني، صفات پسنديده و اوضاع اجتماعي زمان خود توجه فراوان داشت. به گونهاي که جان، روح و همه وجود او را پر ساخته و انديشه، عاطفه و خيالش را مشغول ساخته بود. تا آنجا که به ذهن او صراحت ميبخشيد، انديشهاش را روشني ميداد و روحش را به جانب يقين متمايل ميساخت. از اينرو نگارنده بر آن شد تا به بررسي زندگي و اشعار شاعر بپردازد. چندانکه بيانگر هوشياري و حضور ذهن شاعر باشد و احساس لطيف و شعور دقيقش را به تصوير کشد.
این کتاب از کارل بروکلمان درباره شعر عربی در عهد جاهلی است. بروکلمن در مقدمه این کتاب، مفهوم و گستره کار خود یعنی تاریخ ادبیات را توضیح میدهد و منابع عمده کار خود را در بخش دوم معرفی میکند که هر دو به تمامی کتاب باز میگردند.
ثابت بن اوس ازدی ملقب به شنفری، شاعر صعلوک دوره جاهلی را به دلیل ماجراهای شگفتانگیزش شاید بتوان نامآورترین شاعر این فرقه به شمار آورد. این شگفتیها سبب شده تا زندگینامه او آمیزهای از افسانه و واقعیت باشد. روزگار زندگی شاعر یکسره در دوره جاهلی و اواخر قرن پنجم میلادی گذشته و او در سال 510 میلادی در یکی از حملههایش کشته شده و تاریخ تولدش معلوم نیست. در این کتاب کوشیده شده تا شخصیت شنفری و رخدادهای زندگی او با توجه به اشعار باقیمانده از او به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد و در برخی موارد نیز به فراخور مباحث پیشآمده، به زندگی و اشعار یاران صعلوک این شاعر از قبیل عروة بن الورد و تأبي شرا اشاره شده است.
کان الشاعر البدوی فی العصر الجاهلی غارقا فی الصحراء و الطبیعه المحیطه به، فقد کانت الطبیعه تملا روحه و کل وجوده و تشغل عاطفته و خیاله و بناء علی ذلک فان الادب الجاهلی الذی هو ثمره فکره و خیاله و عاطفته یحمل طابع الصحراء. فقد کانت الطبیعه المدهشه و الجمیله لارضه ممتده امامه دون ای حجاب و کان یشعر بوضوح کل قوتها و حرارتها و یعیش فیها دوما الی درجه انها کانت تضفی الصراحه علی ذهنه و تنیر فکره. و لذالک فقد حملت المقاله التی هی الان بین یدی القاریء الکریم اسم «دراسه العناصر الطبیعیه فی دیوان الاسود بن یعفر» بهدف بیان فطنه الشاعر و حضور ذهنه و تصویر احساسه اللطیف و شعوره الدقیق.
ایلیا ابوماضی از شاعران برجسته معاصر به شمار میآید، که احساس فاصلهای عمیق میان عالم مطلوب و حقایق موجود نوعی گرایش صوفیانه در وی پدید آورده است. او با نماد خوشبینی و بدبینی به جدل برمیخیزد. گاه شک و نومیدی فزایندهای بر جانش سایه میافکند. متحیرانه از اسرار وجود، ناموس طبیعت، سرشت آدمی و امور ماوراء الطبیعه پرسش میکند. در پی یافتن حقیقت به هرکوی و برزن سر میکشد تا عطش درونی خرد را سیراب سازد. مهاجرتها و فراز و نشیبهای زندگر، او را به فلسفه بافی سوق میدهد و در نهایت به تسلیم و رضا تن میسپارد، بدان امید که اندکی آرامش یابد. د ر این میان خیال گسترده، واژگانی آهنگین و اسلوبی دلنشین به یاری شاعر میشتابد، تا سخاوتمندانه نغمهء سرور و زیبایی را در تار و پود خوانندهاش در افکند.