هر شاعری شیوه خاصی برای ارائه مضامین مورد نظر خویش دارد که در نزد اهل ادب بدان شناخته میشود. در این میان نظامی را در بیان مضامین و خلق تصاویر، شیوههایی است که محققان اغلب بدانها پرداختهاند لیکن یکی از شیوهها و در واقع یکی از بهترین هنرهای شعری او از منظر دید موشکافانه محققان ارجمند عرصه نظامی شناسی بدور مانده است و آن همانا تعلق خاطر نظامی به واژگان و مضامین خاصی است که گاه از فرط علاقه به آنها آنقدر آنها را تکرار میکند که خواننده میپندارد، شاعر جهت رعایت صنعت التزام به این عمل دست یازیده است در حالی که ما در این مقاله تنها با تحلیل برخی از واژگان و مضامین پر بسامد در مخزنالاسرار، نمونهای از شیوه کار خارقالعاده نظامی را در آثارش به اهل ادب عرضه داشتیم و هدف از این مقاله شناساندن یکی از ویژگیهای شعری منحصر بفرد نظامی در خلق مضامین است، یعنی؛ تکرار واژگانی مخصوص از روی عمد نه به خاطر رعایت صنعت التزام بلکه به خاطر بیان نکتهای ظریف و تأکید بر مطلبی مهم و جایگیر کردن آن در ذهن خواننده از طریق تکرار واژگان و مضامین خاص.
در اين مقاله با در نظر گرفتن نظريههاي ياكوبسن، زبانشناس و يكي از صورتگرايان معروف، به بررسي شعر«مست و هشيار» پروين اعتصامي به عنوان نمونهاي ازشعر كلاسيك فارسي پرداخته شده است. با توجه به اينكه به عقيده اين منتقد و ساير صورتگرايان، متن ادبي قبل از هر چيز مجموعهاي از پديدههاي ويژه زباني است، شعر مورد نظر از لحاظ ويژگيهاي ساختاري و چه گونگي توازن موجود در شعر، ويژگي دستوري به ويژه در بررسي افعال و ساختار دستوري، ويژگي آوايي ناشي از وجود قافيهها، رديفها و سرانجام ويژگي واژگاني از لحاظ تكرار كلمات و دامنه معناشناختي آنها مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسي انجام شده نشان ميدهد كه پديدههاي ويژه زباني در ايجاد تقابل و رويارويي دو شخصيت موجود در شعر و برجستهسازي محتواي آن نقش بسزايي دارند.
«واجآرایی» یا «نغمه حروف» یکی از زیباترین صنایع ادبی به ویژه در عرصه شعر فارسی است. این صنعت بدیعی ارزش زیباشناختی بسیار بالایی داشته، آنگاه که از ذوق سلیم شاعری خوشقریحه تراوش نماید، علاوه بر اینکه القاءکننده مفهوم یا حالتی خاص است که از فضای کلی شعر الهام میگیرد، موجد نوعی موسیقی درونی از شعر بوده، تأثیر بسزایی در غنابخشیدن به آهنگ آن دارد. در این مقاله کوشیده شده است با تقسیمبندی و ارائه شواهدی از پارسیگویان کلاسیک و معاصر، این مقوله از دیدگاهی دقیقتر و جزئیتر مورد بررسی قرار میگیرد.
ايران کشوري کهنسال با سابقه ديرينه فرهنگي با 6 هزار سال تمدن و 2500 سال تاريخ مدون است و صاحب ادبياتي غني و پربار هم در شکل شفاهي و هم به صورت نوشتاري آن است كه کودکان اين مرز و بوم از اين ميراث بينصيب نماندهاند. با توجه به اينکه سير تحول ادبيات در هر کشوري تحت تاثير فرهنگ، اجتماع و اوضاع سياسي و اقتصادي آن جامعه است، ادبيات کودکان و نوجوانان نيز در ايران از اين مساله مستثني نيست و ميتوان آن را به 4 دوره تقسيم کرد که در هر دورهاي با سير نزولي يا صعودي با درونمايههاي متفاوت و سبکها و انواع ادبيات از قبيل آثار ترجمه شده ـ آثار کهن و آثار کلاسيک ـ همراه بوده است. همچنين در هر دورهاي با برگزاري سمينارها و نمايشگاهها در حوزههاي شعر، تصوير، نقدهاي ادبي و انواع مجلات و روزنامهها در قالب کودکان و نوجوانان همراه بوده است. در نهايت با ورود فناوريهاي جديد در عرصه زندگي کودکان و نوجوانان و تاثير آنها در ادبيات مکتوب و جايگاه ادبيات کودکان ايران در شرايط فعلي، يعني؛ ورود به مرحله چهارم يعني خلق مستقل ادبي را ميتوان شاهد بود.
ادبدوستان و اهل شعر و ادب بهتر میدانند که هیچ شاعری در حد و اندازه مولانا نقاب مکان را در عرصه شعر کنار نزده است. چرا که مولانا شعر را برای جامعه و مکان خویش نگفته است. از آنجا که اصلیترین اثر وی، یعنی مثنوی معنوی را «صیقل الارواح» نامیدهاند، کاملاً مشهود است که خالق چنین اثری باید از قید و بند مکان و زمان فارغ باشد تا بوسیله اشعارش بتواند صیقلی بر ارواح همیشه خفته انسانهای بیخبر از اصل و مبدأ خویش بزند تا شاید با زدودن رنگ تعلق از آیینه روح ایشان به آئینه دل صفاوی نازه یابد و توانایی تجلی جلوههای جلالی و جمالی حضرت حق را داشته باشد.