اومبرتو اکو متولد 1932 را در ایران در سالهای اخیر به عنوان روماننویسبرجستهای شناختند که با ترجمه رومان معروف او «نام گل سرخ» نامش بر سر زبانها افتاد. در اروپا نیز چهره داستاننویس اکو تازگی داشت ولی من او را از حدود سالهای 75 ـ 1974 به عنوان یک نظریهپرداز ادبی یا فیلسوف برجسته در فلمرو مسائل علمالجمال میشناختم و هنگامی که این مقاله او را، به منظور خاصی (در حقیقت تهیه کتابچهای در معرفی صورتگرایان روسی) ترجمه میکردم. هیچ گاه تصور آن را نداشتم که او به عنوان یک داستاننویسی برجسته شهرت جهانی پیدا کند. این مقاله پاسخی است که او به مجله «ضمیمه ادبی تایم» داده و مرتبط است با پرسشی که آن مجله از تمام صاحبنظران و متفکران برجسته اروپا و امریکا در باب موقعیت کنونی نقد ادبی در کشورهای مختلف اروپا کرده بود.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
«بارون درختنشین» کتابی است از کالوینو که آن را از همه بیشتر دوست دارم و همیشه مثل یک بیانیه اخلاقی و سیاسی مرا در زندگی همراه کرده است. شاید غریب به نظر برسد که از درس سیاسی و اخلاقی کتاب صحبت کنیم که بعد از انتشار در سال 1957 به خاطر فقدان تعهد سیاسی مورد انتقاد شدید واقع شد. بارون درختنشین بسیاری از روشنفکران ایتالیا را رنجانید چون روش کرد که «ویکنت شقه شده» شش سال قبل نمیتوانست هم چون پرانتزی در آثار نویسندهای، که از جهات دیگر در فضای واقعگرایانهای مینوشته، دیده شود. با این رمان جدید راه کالوینو به سمت «لانه عنکبوت» تغییر کرد. او قطعا به طرف فن عروضی عجیبی حرکت میکرد و مثل موجبی به ساحل دنیاهای نو، کهکشانهای نامحدود، شهرهای نامرئی، مسیرهای فضایی زنونی برخورد میکرد و میشکست.