درباره آداب نامهنویسی پادشاهان صفوی منبعی بسیار مهم در دست است و آن بیاضی معتبر مشتمل بر منشئات دوره صفویه است، اکه اکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی محفوظ است و سالها پیش به صورت نسخهبرگردان در فرهنگ ایران زمین چاپ شده است. در این بیاض245 نامه از پادشاهان صفوی، شامل مکتوبات، ملفوظات، مناشیر و احکام به سلاطین هندوستان و روم (عثمانی)، خانات ترکستان، ریمپاپا و پادشاهان کشورهای اروپایی به طور مفصل یا مجمل ثبت شده است و برای 163 سند معرفی و توصیف ظاهری متضمن نوع و اندازه کاغذ و نوشتهها، آرایهها، اسلوب کتابت، جای مهر، نوع تاکردن سند، نوع لفافه، محفظه، شکل لاکگیری و طریقه فرستادن نامه به دوردست وجود دارد. در این فهرست گونه ابتدا فهرست کامل مندرجات این بیاض آورده شده، سپس متن مشخصات صوری تعدادی از نامهها که در این بیاض آمده به صورت تقطیع مطالب و شمارهگذاری، به نحوی که هر شمارهگویای یکی از کیفیات و مشخصات ظاهری نامه باشد، ارائه گردیده است. همچنین فهرستی از 176 نامه تاریخدار مندرج در این بیاض تنظیم شده که سالهای 997 تا 1130 ق را در بر میگیرد. در پایان نیز فهرستی از اصطلاحات، اشخاص، گروهها، القاب، مناصب، جایها و مکانهای دیوانی، سجع مهرها و غیره به کار رفته در ثبت مشخصات نامه در این بیاض ارائه شده است.
ایرج افشار (1304- 1389 ش) ، ایران شناس، کتابشناس و از اعضای شورای عالی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. او از پراثرترین پژوهشگران معاصر ایران است و گسترۀ پهناوری از فعالیتها، از جمله سردبیری چند نشریه فرهنگی و همکاری با آنها، کتابداری، فهرستنگاری، نسخهشناسی، تدریس دانشگاهی در داخل و گاه در خارج، مطالعات ایرانشناسی، قاجارپژوهی، همکاری در سطوح مختلف با نهادهای متعدد پژوهشی و ایرانشناسی و کتابخانهها و مراکز نسخههای خطی، از عرصه های تکاپوی فرهنگی ـ پژوهشی اوست. سلامت جسمی و روحی، جدیت و مداومت خستگیناپذیر در کار، سادهزیستی و پرهیز جدّی از اتلاف وقت، موجب شده است که حاصل عمر او تا این زمان، آثاری پرشمار اعم از کتاب، مقاله، تصحیح متون، انواع فهرستها، کتابشناسیها، نطقها و خطابهها، یادداشتها و نوشتههای دیگر باشد. ایرج افشار در تهران و در خانوادهای یزدی و با فرهنگ زاده شد. پدرش محمود افشار یزدی از شخصیتهای فرهنگی و ایراندوست زمان خود بود. ایرج در مدرسههای شاهپور و فیروز بهرام در تهران تحصیل کرد و در 1328ش از دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران در رشتۀ قضایی فارغالتحصیل شد. از 19سالگی در ادارۀ امور مختلف مجلۀ آینده دستیار پدرش بود و نخستین تجربههای اداره و انتشار نشریهای فرهنگی را از این راه و با کار عملی آموخت. در دورۀ دانشجویی با مجلۀ جهان نو همکاری کرد. در 1329ش در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت و در 1330ش به دانشگاه تهران منتقل، و در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق، که بزرگترین کتابخانۀ دانشکدهای ایران در آن سالها بود، به کتابداری مشغول شد و فنون کتابداری را از طریق عملی و تجربی آموخت. جدا از این وظیفه، مدتی سردبیری مجلۀ مهر را به عهده گرفت (1331-1332ش) و با همکاری و همفکری تنی چند از دوستان نزدیکش، که جملگی به شخصیتهای فرهنگی برجستهای در حوزههای تخصصی خود تبدیل شدند: محمدتقی دانشپژوه؛ عباس زریابخویی؛ منوچهر ستوده و مصطفى مقربی، مجلۀ فرهنگ ایران زمین را در 1331ش تأسیس کرد که انتشار آن تا سال ادامه یافته و از نشریههای معتبر در زمینۀ مطالعات ایرانی است. ایرج افشار در 1333ش، زمانی که با کتابخانۀ ملی ایران همکاری داشت، نخستین دفتر کتابهای ایران را انتشار داد. این دفتر، سرآغاز تدوین و انتشار کتابشناسی ملی بود، اثری که باید بازنمای رسمی کتابهای انتشار یافته در کشور باشد و تا آن زمان هیچ نهاد دولتی به نشر آن اقدام نکرده بود. افشار، انتشار این فهرست سالانه را تقریباً به همان صورت تا 1345ش به مدت 12 سال ادامه داد. به موازات این فعالیتها، مدتی (1333-1335ش) سردبیر مجلۀ سخن و مدت طولانیتری هم (1334-1340ش) مدیر مجلۀ کتابهای ماه بود. در 1335ش، زمینۀ دیگری از فعالیتهای ایرج افشار آغاز شد. احسان یارشاطر، مدیر بنگاه ترجمه و نشر کتاب که به سبب اشتغالات علمی ناگزیر بود بیشتر ایام سال را خارج از کشور به سر برد، سمت قائممقامی این بنگاه انتشاراتی نوبنیاد را به افشار سپرد و او نزدیک به 7 سال ادارۀ آن بنگاه را در غیاب مدیر آن برعهده داشت. افشار در 1335ش به فرانسه سفر کرد و در دورهای آموزشی، که یونسکو بانی آن بود، با فن کتابداری جدید و موازین نوین و مبانی نظری علم کتابشناسی آشنا شد. گذراندن این دوره و تحولات نگرشی حاصل از آشنایی با دستاوردهای تازۀ کتابداری و کتابشناسی، به شاخهای از فعالیتهای افشار شکل داد. او حدود 7 سال، تا 1342ش، به چند کار مختلف، اما مرتبط دست زد: تدریس کتابداری جدید در دانشسرای عالی، مدیری و سردبیری مجلۀ راهنمای کتاب تأسیس باشگاه کتاب با همکاری یارشاطر، که با نام انجمن کتاب معروف است، و ارائه کردن خدماتی نو به دوستداران و خوانندگان کتاب، انتشار نشریۀ نسخههای خطی با همکاری محمدتقی دانشپژوه (1357 – 1340 ش)، مدیریت کتابخانۀ ملی برای مدتی و آغاز کردن فعالیتهای جدیدی در آن کتابخانه در زمینۀ سازماندهی نسخههای چاپی و خطی، مدیریت مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران و چند کار دیگر مرتبط با این فعالیتها که در ادامۀ مقاله به آنها اشاره خواهد شد. جلد نخست فهرست مقالات فارسی، حاوی دادههای کتابشناختی 6000 مقاله به زبان فارسی در نشریههای ایرانشناسی و فرهنگی ایران و خارج که افشار اندیشۀ تدوین آن را از سالها پیش از آن در سرداشت، در 1340ش انتشار یافت. این منبع مقاله شناخت نخستین ابزار مقالهشناختی فارسی بود که در اختیار پژوهندگان مطالعات ایرانی قرار گرفت و از جملة ابتکارهای ایرج افشار بود که گرچه قدر آن در آغاز کار در جامعۀ پژوهشی ایران درست شناخته نشد، اما با گذشت زمان، جایگاه خود را در مطالعات ایرانپژوهشی تثبیت کرد. ایرج افشار در 1343ش مدیریت انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفت و حدود 7 سال در این سمت خدمت کرد. او در این نهاد، به سنتی که به ویژه پرویز ناتل خانلری، موسس انتشارات دانشگاه، بنا نهاده بود، غنا بخشید و کوشید استقلال انتشاراتی دانشگاه را در برابر مداخلاتی حفظ کند که شماری از دانشگاهیان متنفذ به سود منافع شخصی خود و برخلاف رویههای دانشگاهی اعمال میکردند. سال بعد، در دورۀ ریاست جهانشاه صالح بر دانشگاه تهران، ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به او واگذار شد. افشار تا چند ماه پس از انقلاب، جمعاً حدود 14 سال، اهتمام اصلی و مهمترین وظیفهاش ایجاد، سازماندهی و تکمیل نخستین و در عین حال بزرگترین کتابخانۀ مرکزی دانشگاهی در کشور بود. کوششهای او در این سمت، الگوی ایجاد کتابخانههای مرکزی در دیگر دانشگاههای ایران قرار گرفت. او 2 سال پس از آغاز کار خود در کتابخانۀ مرکزی، مجلۀ کتابداری را در 1345ش تأسیس و منتشر کرد. این سال، حدوداً با تأسیس دورۀ کارشناسی ارشد علوم کتابداری در دانشگاه تهران و شروع آموزش دانشگاهی مبحث کتابداری جدید در ایران مقارن بود؛ در ضمن، استفاده از متخصصان خارجی در سازماندهی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و برپایۀ تازهترین دستاوردهای جهانی کتابداری، پشتوانۀ مؤثری برای آغاز کتابداری دانشگاهی تازه تأسیس به شمار میرفت. به رغم اختلافنظرهای بسیار میان افشار و شماری از مروجان اصول کتابداری جدید، که این دسته گاه به سبب ناآشنایی با ویژگیهای فرهنگی جامعۀ خود، تفاوتهای فرهنگی و ظرایف بومی را از نظر دور میداشتند، تداوم و گسترش فعالیتهای کتابداری و کتابشناسی افشار، تأثیرهای خود را بر کارهای پژوهشی و فرهنگی، و به ویژه در مطالعات ایرانی، به تدریج نشان داد .ایرج افشار در 1348ش برای تدریس اسناد تاریخی و تاریخهای محلی ایران به گروه تاریخ در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد. او حدود 10 سال، تا زمان بازنشستگیاش از دانشگاه تهران، نخست با مرتبۀ دانشیاری و سپس استادی، به تدریس در آن گروه ادامه داد، ضمن اینکه استاد درس شناخت نسخههای خطی در رشتۀ علوم کتابداری همان دانشگاه هم بود و شماری از کتابداران، کتابشناسان و نسخهشناسان امروز کشور، که دورۀ تخصصی کتابداری را گذراندهاند، با شرکت در دورههای درسی ایرج افشار دربارۀ شناخت نسخههای خطی، برای نخستینبار با جنبهای مغفول از میراث تمدنی، که کتابداری اقتباسی و تقلیدی تا سالها به اهمیت و جایگاه آن کم توجه بود، آشنا شدند. از 1348ش تا حدوداً 10 سال بعد، ایرج افشار به چند کوشش فرهنگی و تأثیرگذار دیگر دست زد، از جمله برگزاری 9 کنگرۀ پیاپی تحقیقات ایرانی در شهرهای مختلف دانشگاهی کشور با حضور شماری از ایرانشناسان خارجی و پژوهشگران ایرانی، و نیز با مدیریت مجلۀ ایرانشناسی در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران (1351 – 1348 ش). در کنار اینها، فعالیتهای فردی افشار در زمینۀ فهرستنگاری نسخههای خطی، کتابشناسی، تصحیح و انتشار اسناد و متون تاریخی و دنبال کردن علاقههای شخصیش در بخشهایی از تاریخ ایران، به ویژه دورۀ جدید تاریخ قاجار و از انقلاب مشروطۀ ایران به بعد، ادامه داشت که حاصل آن چندین اثر اوست. پس از انقلاب 1357ش، و آغاز دورۀ بازنشستگی ایرج افشار، مرحلۀ تازهای از زندگی و فعالیتهای پژوهشی، فرهنگی و انتشاراتی او آغاز شد که تا زمان درگذشت ايشان ادامه داشت و ثمرۀ آن شاید از جهاتی پربارتر و متنوعتر از پیش باشد. آزاد شدن افشار از تعهدات شغلی و بیشتر شدن اوقات فراغت او، عامل اصلی همین تکثر و تنوع آثار منتشر شدة او از انقلاب به بعد است. افشار انتشار مجلۀ آینده را، که پیشتر پدرش انتشار میداد، از سرگرفت. این مجله که کم و بیش ادامه دهندۀ مشی مجلۀ راهنمای کتاب بود، تا 1372ش ادامه یافت، اما به سبب موانع انتشار نشریههای فرهنگیِ بیبهره از یارانهها متوقف شد. افشار مسئولیت انتشارات را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خود به عهده گرفت و به گردآوری و انتشار کتابها و مقالههای پژوهشی در سلسله انتشارات این بنیاد در زمینۀ مطالعات ایرانشناسی ادامه داد. ایرج افشار به تألیف کتاب و مقاله، شرکت در همایشهای داخلی در زمینۀ مسائل ایرانشناسی و کتابشناسی و نسخهشناسی، نگارش مرتب و مداوم نکتهها و یادداشتها در همۀ زمینههای مورد علاقهاش و انتشار آنها درنشرياتي چون گزارش ميراث،آينه ميراث، كلك،بخارا و... نظارت بر تدوین فهرست مقالات فارسی و تکمیل و تداوم انتشار مجلدات آن، نظارت بر انتشار آثار متعدد در گسترۀ مطالعات تا پايان زندگي ادامه داد. بنا به برآوردها، تا این زمان حدود300 کتاب در زمینههای ایرانپژوهی، نسخهشناسی، کتابشناسی، فهرستنگاری، قاجارشناسی، رجالشناسی، اطلاعرسانی فرهنگی، متون کهن فارسی و شاید بیش از 2000 مقاله و یادداشت از او در همین زمینهها و نیز دربارۀ رجال فرهنگی ایران در دورۀ معاصر، ایرانشناسان خارجی، معرفی و نقد کتاب، نکات و اسناد تاریخی، جغرافیای تاریخی، باستانشناسی، سفرنامه، گاه نکات ادبی و عرفانی، با تأکید بر ارزشهای ادبی و زبان فارسی، انتشار یافته است و شماری نیز در دست تألیف، تکمیل و انتشار است. از تکثر و تنوع این همه آثار، شاید در وهلۀ نخست این طور به نظر برسد که ایرج افشار در زمینههای پراکندهای کار کرده است. بررسی دقیقتر آنچه به قلم و به اهتمام او انتشار یافته است، نشان میدهد رشتۀ پیوستهای که این همه مهره را به هم پیوند میدهد، چیزی جز اطلاعرسانی فرهنگی در زمینۀ مطالعات ایرانی نیست. تأکید افشار بر تدوین و انتشار منابع ردیف سوم و دوم اطلاعاتی، مانند و انواع کتابشناسیها و فهرستها، گاه گشودن و گاه هموار کردن راه پژوهشگران مطالعات ایرانی است. تلاشهای افشار در این زمینه، درخور مطالعهای خاص در مبحث اطلاعرسانی فرهنگی و راه و روشهای خاص او در این زمینه است. تخصص و اطلاعات شخصی افشار در زمینۀ رویدادها و رجال ایران از دورۀ مشروطیت به بعد، موجب شده است که جنبههای اطلاعرسانی فرهنگی در کار او دربارۀ رویدادها و رجال این دوره از غنای بیشتری برخوردار باشد. مجموعۀ اطلاعاتی که افشار از منابع مختلف دربارۀ سیدحسن تقیزاده ، از رهبران جنبش مشروطه، گرد آوردی کرده و انتشار داده است، جدا از ارزشهای خاص آن در بارة شناخت خود تقیزاده، از بارزترین فعالیتهای او در زمینۀ اطلاعرسانی فرهنگی معاصر ایران است. مجموعۀ نوشتهها، یادداشتها، اشارهها و گردآوردههای او دربارۀ دکتر محمدمصدق ،گرچه نه در حد آثارمربوط به تقیزاده مي باشد، نمونۀ دیگری از کوشش گستردۀ او در قلمرو اطلاعرسانی فرهنگی معاصر است. جنبۀ دیگر کمتر شناخته شدۀ تکاپوهای فرهنگی افشار، ارائة مشورتهای فرهنگی ـ پژوهشی و پیشنهادهای او به شمار کثیری از ایرانشناسان و نهادهای ایرانشناسی خارجی و پژوهشگران و دانشجویان و نهادهای ایرانپژوهی و کتابشناسی و نسخهشناسی داخلی و خارجی است. افشار در رهنمود دادن و هدایت بسیاری از پژوهشها، جست و جوها، پایاننامههای دانشگاهی، همایشهای فرهنگی ـ پژوهشی و ایجاد ادبیات مربوط به این حوزهها سهم مؤثر داشته و در عین حال به سان حلقة رابطی میان روندهای پژوهشی ایرانشناسی داخل و خارج کشور عمل کرده است. سهم پیدا و ناپیدای او در این عرصه، تا خاطرات بهرهمندان از همکاری او منتشر نشود و به اطلاع عموم نرسد، طبعاً ناشناخته باقی خواهد ماند. ارجنامۀ ایرج (به کوشش محسن باقرزاده، تهران، 1377ش، 2 ج) در گرامیداشت خدمات ایرج افشار و حاوی نکاتی چند در شناخت بهتر خود او و آثار او وهمچنين حاوي مقالاتي پژوهشي است كه دوستدارانش بدو تقديم كرده اند. مجموعۀ دیگری با عنوان ایران و مطالعات ایرانی، مقالههایی به افتخار ایرج افشار1 (به کوشش کامبیز اسلامی: کتابدار دانشگاه پرینستن، حاوی 21 مقاله به انگلیسی و یک مقاله به فرانسوی به قلم ایرانشناسان خارجی و چند تن از استادان ایرانی دانشگاههای خارج، پرینستن، 1998م/ 1377ش) در بزرگداشت خدمات و آثار اوست. ایرج افشار از ایرانگردان اندک شماری است که سراسر خاک ایران و بخشهای مهم نواحی فارسی زبان خارج از ایران را در قلمرو مرزهای ایران فرهنگی سواره و پیاده، با مطالعات قبلی و آگاهی از ارزشهای آنها، گاه همراه با افراد مطلع و محلی و گاه به تنهایی دیده، دربارۀ آنها یادداشتبرداری کرده و از آنها عکس گرفته و بخشی از یادداشتها و عکسها را در نشریههای مختلف انتشار داده است. مشاهدات و روایتهای او در این باره، شاید از برخی جهات از منابع دست اول مطالعات ایرانگردی به شمار آید. دقتهای علمی و پژوهشی افشار در حوزة مطالعات خود، طی زمان و با افزایش دانش و تجربۀ او بارزتر شده ایرج افشار کتابخانة شخصیش را، که مجموعه ای غنی و تخصصی به ویژه در زمینة کتابشناسی و ایران شناسی است ، به مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی اهدا کرده است. این مجموعه حدودأ بالغ بر 30000 فقرة خطی و چاپی است. از این تعداد، جز کتابها و مجلدات و نشریات، حدود 6000 فقره شامل جزوه، رساله، برگرفته، جدانشرها از مجموعهها و نشریات است که شمار بسیاری از آنها حاوی اطلاعات باارزش و گاه کم نظیر است. بیش از 10000 قطعه عکس از شخصیتها، بناها، آثار تاریخی، مناظر و جز آن که ایرج افشار شخصأ برداشته و شماری از آنها در نوع خود تصویرهایی منحصر به فرد است، و حدود 100000نامه هم از رجال معاصر، از ایرانشناسان خارجی، شخصیتهای فرهنگی ایرانی از صنوف مختلف، که بخشی از آنها ارزشهای تاریخی و ادبی دارد، جزو همین مجموعه است. در ضمن چند مجموعه که صاحبان اصلی آنها در اختیار ایرج افشار قرار داده و او را دربارة مجموعه مخیر شناخته بودند، مانند مجموعة متعلق به سید حسن تقی زاده و الهیار صالح، حاوی بسیاری مطالب باارزش تاریخی و پژوهشی، جزو مجموعة اهدا شدة ایرج افشار به مرکز دائرۃالمعارف بزرگ اسلامی است.
به تجربه ثابت شده است که اغلب علاقمندان و دانشجویان در موقع تحریر و تنظیم نامه در مورد چگونگی و اسکلت بندی آن، جای صحیح آدرس ها، تاریخ، جای مناسب به کارگیری عبارات سلام و تعارف، متن نامه، پایان نامه و عبارات مربوطه آنها، تنظیم اصولی پاکت نامه، و به طور کلی نحوه علامت گذاری دچار اشتباه می شوند. از طرفی به کارگیری صحیح واژگان و اصطلاحات بازرگانی، برای عمده دانش پژوهان خالی از اشکال نیست، از این رو به تهیه و تالیف این فرهنگ که از مدتها پیش مورد درخواست صاحب نظران، اساتید، کارشناسان اقتصادی و اجتماعی و کلیه دانشجویان و علاقمندان بود و جای خالی آن در جامعه اقتصادی و فرهنگ پرور و ادب دوست ما احساس می شد، مبادرت گردید و مولف را بر آن داشت که اطلاعات و تجارب چند ساله خود را در زمینه فرهنگ نامه نگاری و بازرگانی به صورت مجموعه فعلی درآورده و در اختیار کلیه خواستاران و مشتاقان قرار دهد.
شرح جمل العلم و العمل، شرح قاضى ابن برّاج طرابلسى (401-481ق)، بر بخش فقهى كتاب «جمل العلم و العمل» شريف مرتضى است. اين كتاب مختصر به بيان احكام طهارت، نماز ميت، روزه، اعتكاف، حج و زكات پرداخته است و از ويژگىهاى آن اين است كه نظريههاى فقهى گروهى از صحابه پيامبر(ص) و تابعين و فقيهان سده 1 و 2ق را در بر دارد اين كتاب با مقدمه و تصحيح و تعليقه كاظم مديرشانهچى منتشر شده است. كتاب با مقدمه مصحح و شرح حال، تأليفات، اساتيد و شاگردان قاضى ابن براج آغاز شده است. بررسى اجمالى در مطالب كتاب: 1. جمل العلم و العمل، كتاب مختصرى است كه مؤلف عالىقدر آن سيد مرتضى، علمالهدى، يك دوره اعتقادات اسلامى را (كه كلام يا اصول دين تعبير مىشود) و نيز تمام ابواب عبادات را (كه براى مكلفين عام البلوى است) در آن تلخيص فرموده است. 2. كتاب مزبور چنانكه در مقدمه آن آمده، به دستور شيخ مفيد (استاد سيد مرتضى) براى تبصره و تعليم مبتديان و تذكره و تنبيه فقيهان در علم فقه و كلام، تأليف شده است. چنانكه شيخ طوسى نيز به همين منظور، منتها به خواسته شاگردش (قاضى ابن براج) جمل العقود را نوشت. شيخ طوسى در اين كتاب (جمل العقود) نظر به كتاب استاد خود سيد مرتضى (يعنى جمل العلم و العمل) داشته است. احتمالاً منظور قاضى از تقاضاى تأليف متن وجيزى در فقه توسط شيخ، نوشتن شرحى بر كتاب مزبور بوده است. 3. بناى شارح در اين كتاب پس از ذكر مسئله، نقل اقوال فقهاى عامه است و سپس قول مشهور اماميه و احياناً نظر خاص خود با استدلال بر مختار خويش. 4. در اين كتاب از ذكر اقوال شاذ خوددارى شده است؛ جز در چند موردى كه اهم آن، تعيين روز اول ماه رمضان (در يوم الشك) به حساب عدد است كه قول جمعى از اصحاب حديث (اخباریان) بر آن بوده است. شارح، اول به رد آنان پرداخته و سپس اخبارى را كه وجوب صوم و افطار را به رؤيت هلال لازم مىشمارد، ذكر كرده است در انتهاى كتاب، فهارس مصادر، اعلام رجال، اعلام اماكن، كتب و موضوعات ذكر شده است. اختلاف نسخ و تعليقات شانهچى در پاورقىهاى كتاب ذكر شده است. لازم به توضيح است كه بخش «اعتقادات» كتاب «جمل العلم و العمل» نيز توسط خود سيد مرتضى (م 436ق) شرح شده است.
ایرج افشار سال ها پیش عکسی از مجموعه ای خطی با نام "خضراء الدمن فی احیاء الوطن" که بی مولف نیز بود را از سیدمحمود مرعشی در کتابخانه آیت الله نجفی در قم دریافت میکند. از مقدمه کتاب بر می آید که تخلص شعری مولف جذوه بوده است و مولف باید از مردم گرکان بوده باشد و ظاهرا از منشیان و مستوفیان دوره ناصرالدین شاه است. موضوع خضراءالدمن بنابر خطبه آن می باید درباره جغرافیای گرکان و لغات مردم آنجا باشد. مولف به مناسبت آنکه ذوق و سلیقه ای در ظرافت یابی و دعابه نویسی داشت آبادی گرکان را به "ممالک محروسه" تعبیر کرده است. بخش اول کتاب که می باید درباره گرکان باشد به جغرافیای بسیار مجمل عالم اختصاص دارد. بخش دوم اختصاص به واژه های مستعمل در گرکان دارد که به تعبیر مردم آنجا زبانشان "بوربسه" نام داشته است...
کتاب حاضر جلد چهارم از فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملک وابسته به آستان قدس است که شامل نسخه های فارسی از کلیات شوقی تا یوسف و زلیخا میشود. این کتاب زیر نظر ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه و در سال 1364 تالیف شده است.