مدینه فاضله که در آثار فرهنگی منظوم و منثور تمامی ملل بازتاب دارد، رویایی است آرمانی که نباید آنرا دور از قلمرو خرد، خلاقیت و اراده انسان، و از نوع پیشگویی ها و آیندهشناسیهای فریبکارانه ساحران، برای تسخیر اذهان ساده و بسط پنداشت. یوتوپیستها با قلبی دردمند از آلام جهان معاصر خود، به مدد اشراقی که از روح و اندیشه روشن خویش داشتهاند، از جهانی که برای انسانیت آرزومی کرده اند، تصویرهایی ساختهاند و یقین داشتهاند که هوشمندی انسان فراتر از آنست که نتواند این آرزوها را از رویا به عمل درآورد.
فارابی، فیلسوف بزرگ و متفکّر کم نظیر، در دانش الهی و دانش کشورداری دو کتاب بی مانند دارد: یکی سیاست مدنیّه (همین کتاب) و دیگری سیرت فاضله. وی در این دو اثر، و نیز در کتاب فصول المنتزعه، مسائل مهمی از دانش الهی و چگونگی نظام جواهر جسمانی و پیوستگی و پدید آمدن آنها نیز جایگاههای انسان و نیروهای او را مشخص کرده است. فارابی بحث وحی را از بحث فلسفه جدا ساخته و همه گونه کشورداری و گرد هم آمدن فاضله و غیر فاضله را تشریح کرده است. مترجم فاضل ضمن به دست دادن ترجمهای روان به فارسی امروز از این کتاب در پایان هر فصل شرح و تفسیر روشنگری آورده است. کتاب دارای دو گفتار است. گفتار اول در نمایاندن گونههای هستی و جایگاههای آنان در سیزده، فصل و گفتار دوم در گونههای سیاست کشورداری در دوازده فصل.
«سیاست» ارسطو درباره خانواده و تدبیر منزل و بندگی و مالکیت و زناشویی، نظریات افلاطون و نقد حکومتهای اسپارت و کرت و کارتاژ، قانون اساسی و مسائل مربوط به آن، انواع گوناگون دموکراسی، الیگارشی، جمهوری یا حکومت حدوسط میان آن دو، علل انقلابات در حکومتها، روش تشکیل دموکراسیها، الیگارشیها و روش پایدارداشتن آنها و درباره حکومت کمال مطلوب بحث میکند. مباحث کتاب بر مبنای روش استقرایی است و ارسطو به تاریخ و اوضاع و احوال و طرز حکومت کشورهای مجاور یعنی به واقعیات نظر دارد و تنها به دنبال مدینه فاضله نیست.
برای یافتن جای پایی از نخستین گامهای ترانههای ایرانی، گویا باید از خاستگاه شعر حرکت کرد. اگر چه منتجه پژوهشهای محققان به ما می گوید که نخستین نغمههای مکتوب شاعرانه، از نای پیامبر ایرانی، زرتشت برخاست، اما بیشک؛ اگر به اعتبار آثار غیرمکتوب هم بیندیشیم، ناچارباید معتقد شویم، که طبیعت شاعرانه زرتشت، ملهم از محیطی بوده است که شعر در آن عنصری مهجور نبوده است. بررسیهای دانشمندانی همچون «امیل بنونیست» و «هنینگ» نشان داده است که نه تنها متنهای پهلوی نظیر «درخت آسوریک» و «یادگار زریران» شعر است، بلکه وجود شعر و انواع آن در فارسی میانه، امکانپذیر است.
پیش از ورود در مبحث اصلی توجه به نکتهای را ضروری میدانیم: ادب رسمی، تا دیرباز با هنر عامه برخورد خصمانه ای داشته است و هم از این روست که جلوههای هنر عوام در کتب ادبی و تذکرههای شعر، یا اصلاً جایی ندارد و یا بسیار کمرنگ است. دقت در جملات شمس قیس رازی در کتاب معتبر و پرآوازه المعجم فی معاثیر اشعارالعجم به ترانه ـ که حدی در دشنام دارد ـ شاید کافی باشد که حال و روز هنر عامه را در پیشگاه خداوندان ادب بیان کند. .... به حکم آنکه منشد و منشی و بادی و بانی آن [ترانه] کودکی بوده نیک موزون و دلبر و جوانی تازه و تر، آنرا «ترانه» نام نهاد و مایه فتنه بزرگ سر به جهان داد ... عالم و عامی مشعوف این شعر گشته، زاهد و فاسق را در آن نصیب و صالح و طالح را بدان رغبت.