منظور از جانداري پديدهاي است برون زباني كه بر اساس پردازش شناختي از جهان خارج در الگوها و ساختهاي زباني متبلور ميشود. در واقع، پيدايش چنين الگوهايي در ساخت زبان انعكاس طي شدن يك فرآيند شناختي و ذهني است كه در آن عامل ذي روح بودن، به عنوان يك مولفه، در روند پردازش دخالت دارد. مولفه مورد نظر، در اولين برش، موجودات را در پيوستاري قرار ميدهد كه يك سوي آن جاندار بودن و سوي ديگر آن بي جان بودن است. در برخي از زبانها، پيوستار جانداري با پيش انگاره هاي فلسفي و هستيشناختي ديگر در هم ميآميزد و در بين موجودات جاندار نيز مرتبهاي در نظر گرفته ميشود و حيوانات، به لحاظ دارابودن مختصه جانداري بين انسان و اشيا قرار ميگيرد (انسان > حيوانات > اشيا). تبعات اين نوع مرتبهبندي در واقع هماني است كه به صورت دستوري شده در قالب كدگذاري زبانها خود را نشان ميدهد؛ براي مثال، در برخي از زبانها، براي حالت نشاني P (patient) و (agent) A در ساخت متعددي، مولفه جانداري دخالت دارد ـ به شكلي كه نشانه حالت مفعولي براي اسامي جاندارتر در مقايسه با اسامي كم جانتر متفاوت است. در هر حال، براي رسيدن به تحليلي روشن از پديده جانداري، بايستي عوامل و مولفههاي متعامل با آن را نيز مد نظر داشت.
چنانچه در زبانی برای نشاندادن نقش مفعولی از نشانه حالت استفاده شود، در آن زبان مفعولنمایی وجود دارد و در صورتی که نشانه حالت مفعولی تنها با زیرمجموعهای از مفعولهای آن زبان همراه شود، مفعولنمایی به صورت افتراقی میباشد. ویژگیهایی مانند معرفگی و جانداری مفعول از جمله دلائل حضور نشانه مفعولی در کنار یک مفعول در میان برخی زبانهای جهان هستند. هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی وضعیت مفعولهای مستقیم دارای نشانه و بدون نشانه با توجه به جانداری و معرفگی در متون مکتوب مازندرانی است تا از این طریق رابطه بین این عوامل مشخص گردد. از رویکرد آیسن(2003) در چارچوب نظریه بهینگی در انجام این پژوهش استفاده شده است. با بررسی مفعولنمایی افتراقی در یک پیکره مازندرانی در مجموع 150 گروه اسمی مفعول مستقیم شناسایی شد و مشخص شد که هر دو ویژگی معرفگی و جانداری در حضور نشانه مفعولی در کنار مفعول مستقیم در این پیکره زبانی از زبان مازندرانی تاثیرگذار هستند.
برخی از زبانها که نظام حالتنمایی آشکار مفعولهای مستقیم دارند، همه مفعولها را به شیوه یکسان نشان نمیدهند و تنها حالت زیرمجموعهای از مفعولهای خود را بسته به ویژگیهای معنایی و کاربردی آن نشان میدهند؛ این پدیده، مفعولنمایی افتراقی نامیده میشود. ویژگیهای مرتبط با مفعولنمایی افتراقی شامل جانداری و معرفگی مفعولهای مستقیم است. در این مقاله مفعولنمایی افتراقی در سه زبان ایرانی نو شمال غربی، یعنی تاتی، تالشی و بلوچی بررسی شده و از تحلیل آیسن (2003) از مفعولنمایی افتراقی بر اساس نظریه بهینگی و برمبنای دو پیوستار جانداری و معرفگی برای بررسی نظام حالتنمایی در این سه زبان استفاده شده و استدلال شده که در هر سه زبان مفعولنمایی افتراقی وجود دارد و نقطه برش در امتداد دو پیوستار معرفگی و جانداری در آنها نشان داده شده است.
در زبانشناسی شناختی، وجود رابطه یک به یک بین عناصر جهان خارج و صورتهای زبانی زیر سوال میرود. زبانشناسان شناختی معتقدند که یک موقعیت واحد را میتوان به صورتهای مختلف در زبان بیان کرد و طرق مختلف شناسهگذاری (کدگذاری) یک موقعیت واحد، متضمن مفهوم سازیهای متفاوت است. از سوی دیگر، گاه یک صورت زبانی، مفهومسازیهای متفاوتی را شناسهگذاری میکند. واژه پیش در زبان فارسی، در کنار معانی متعدد مکانی خود، دارای دو معنای زمانی هم هست که به ظاهر با هم متضادند. «پیش» گاه دلالت بر قبل و گذشته دارد گاه به آینده ارجاع میدهد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا واژه «پیش» در حوزه معنایی زمان، دارای دو معنای کاملاً متضاد است. نگارندگان نشان میدهند که به کمک آموزههای معناشناسی شناختی و به طور خاص، به کمک «استعارههای مفهومی» و «طرحوارههای تصوری» پیشنهادی لیکاف میتوان این واقعیت زبانی را بهدرستی تبیین کرد.
ردهشناسي شاخهاي از زبانشناسي است که به مطالعه شباهتهاي ساختاري بين زبانهاي مختلف بدون در نظر گرفتن پيشينه آنها ميپردازد تا بر اساس آن مبنايي براي طبقهبندي يا ردهبندي زبانها ارايه کند. بنابراين ميبايست بين مقايسهرده بنياد و مقايسه تاريخي زبانها تمايز قائل شد. در خلال جستجو براي يافتن مبنايي براي طبقهبندي زبانها، مشترکات زباني بوضوع جلوهگر ميشوند و تحليل ردهشناختي همسو و دوشادوش مطالعات مربوط به جهانيهاي زبان پيش ميرود. در اين مقاله نگارنده تلاش کرده است تا نمونهاي از اين همسويي را به خواننده معرفي نمايد. در اين چارچوب ملاکهاي مختلف ردهشناسي زبانها و جهانيهايي که در اين راستا کشف و ارايه گرديدهاند مورد بررسي قرار ميگيرند و سپس به فرضيههاي مربوط به علت وجود جهاني در زبانهاي مختلف اشاره خواهد شد.