فعل از عناصر اساسي ساخت جمله است و به همين دليل از دوران باستان تا کنون مورد توجه محققان بوده است. اين جزء در چارچوب نظريههاي زبانشناسي جديد نيز از جنبههاي مختلفي چون ـ معنا، نقش، و ساخت صرفي و نحوي مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. یکی از نظریههای مهم درباره این عنصر، نظریه وابستگی است. نظریه وابستگی نسخههای مختلفی دارد، ولی نکته مشترک تمام آنها قلمداد نمودن فعل در مقام مهمترین جزء جمله است.
فی هذا الکتاب ثمانی قضایا تمثل فروع اللغة المختلفة؛ من نحو و صرف و أصوات و دلالة. و فی تناول المؤلف لهذه القضایا حاولت الربط بین ما قاله القدماء و ما قاله اللغوین المحدثون، بغیة تأکید أن ما یسمی بالنحو التقلیدی بنی فی معظمه علی اساس عقلی.
روش زندهیاد فقیهی در تدریس دستور زبان فارسی بر این بود که در هر جلسه درس، مبحثی را مورد بررسی قرار میداد و پس از اطمینان از اینکه شاگردان درس را دریافتند، خلاصه آن را املاء میکرد و شاگردان مینوشتند. در نتیجه پس از یک یا دو سال تحصیلی که تدریس یک دوره دستور به طور میانجامید، هر یک از دانشآموزان جزوهای مشتمل بر اصول مطالبی که خوانده و تجزیه و ترکیبها و دیگر تکالیف را در دست داشتند. این جزوهها با مختصری تصرف و تغییراتی به صورت این کتاب درآمده است.
در شماره اول مجله فرهنگنویسی، آقایان سجاد آیدنلو، ابوالفضل خطیبی و علی اشرف صادقی در یادداشتهایی، با ارائه دلایل و شواهد مختلف، نظر خود را در مورد معنی و املاهای «یازگار» و «یادگار/یازگار» در نسخه بدلهای شاهنامه بیان داشتهاند. به لحاظ املایی نیز صادقی، با ارائه شواهدی از پهلوی و فارسی نو متقدم، صورت «یازگار» را صورتی اصیل دانسته است. به نظرنگارنده گفته اخیر تنها در صورتی میتواند صحیح باشد که صورت املایی «یازگار» را کلمه کاملاً متمایزی در نظر بگیریم که با «یادگار» و معناهای آن ارتباطی نداشته باشد. در این نوشته، سعی میکنیم با توضیح بعضی از تغییرات منظم آوایی/ واجی فارسی صحت این مطلب را ثابت کنیم.
زبان همواره در حال تغییر است. بررسی اصول، فرایندها، علل و سیر تحول واحدهای زبانی، از دلمشغولیهای زبانشناسان تاریخی است. یکی از مهمترین فرایندهای تغییر زبانی، دستوریشدگی است. در این فرایند، واحدهای واژگانی/ قاموسی به صورت واحدهای دستوری درمیآیند و یا واحدهای دستوری درمیآیند و یا واحدهای دستوری، دستوریتر میشوند. براساس شواهد موجود از زبانهای مختلف، زبانشناسان برای این گونه تغییرات مراحلی را در نظر گرفتهاند و آنها را با نموداری با عنوان نمودار مرحلهای دستوریشدگی باز مینمایند. بر طبق این نمودار، به مروز زمان، کلمات واژگانی به کلمات نقشی تبدیل میشوند، کلمات نقشی به صورت واژهبست درمیآیند، واژهبستها به وندهای تصریفی تبدیل میشوند و اگر تغییر تا آخرین مرحله ادامه یابد، وندهای تصریفی تبدیل میشوند و اگر تغییر تا آخرین مرحله ادامه یابد، وندهای تصریفی صورت آوایی خود را از دست میدهند و به صفر تبدیل میشوند. ما در این مقاله، ضمن توصیف دستوریشدگی و تاریخچه آن، نمودار مرحلهای دستوریشدگی را با مثالهای عینی از زبان فارسی محک میزنیم و نشان میدهیم در تاریخ زبان فارسی، مرحله تبدیل کلمه واژگانی به کلمه نقشی بیشتر وقوع و تداوم داشته است.