امروزه این امر به صورت اصلی مسلم پذیرفته شده است که بین زبان و فرهنگ یک جامعه رابطهای تنگاتنگ وجود دارد. به دیگر سخن، زبان آینه تمام نمای فرهنگ یک جامعه است. با این حال، متأسفانه در اغلب مطالعات زبانشناختیای که در ایران صورت گرفته است به نقش اجتماعی زبان توجه چندانی نشده است و زبان به عنوان پدیدهای مستقل از جامعه و عوامل غیرزبانی مورد بررسی قرار گرفته است. در مقاله حاضر سعی شده است با بررسی و تحلیل نقشی که ضمایر شخصی و صورتهای خطاب در روابط اجتماعی فارسی زبانان ایفا میکنند تصویری از رابطه میان زبان و جامعه ارائه شود. در این مقاله همچنین نشان داده خواهد شد که قوانین حاکم بر گفتار و رفتار اجتماعی افراد جامعه اقتضا میکند که در بسیاری موارد فرد از کاربرد ضمایرشخصی خودداری کند و به جای آنها کلماتی مودبانه و یا متواضعانه به کار برد.
این کتاب مجموعهای است از شش مقاله از صاحبنظران و زبانشناسان ایرانی و خارجی که بین سالهای 1348 تا 1356 در مجله «فرهنگ و زندگی» به چاپ رسیدهاند. موضوع این مقالات در باب جایگاه و کاربستهای جامعهشناسی زبان است و در آنها گفتههایی درباره مرز مشترک زبانشناسی و جامعهشناسی، زبان و گروههای قومی ـ اجتماعی، نقش زبان در تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی و نیز مسئله زبان در دوره انحطاط فرهنگ و بحران تمدن فراهم آمده است.
در این نوشتار ابتدا نظری اجمالی در مورد ترجمه ارایه شده است. سپس متن ادبی از دیدگاه شهریار که شعر را به عنوان نمونهای کامل از متون ادبی معرفی کرده، مورد بررسی قرار گرفته است. به تبع آن شعر از دیدگاه ایشان و دیگر شعرا، به عنوان نمونهای فراگیر از متون ادبی بحث و پس از آن دیدگاه منتقدانه ادبا در شکل ارتباط بین فردی یک جانبه و دو جانبه در شعر ارایه شده است. به طوری که شعر به عنوان نمود عینی ارتباط بین ـ فردی بین شاعر و نیرویی ماوراء طبیعی و اولین نوع ترجمه ادبی از احساس شاعر برای خود و هم زبانانش معرفی شده است و همچنین ترجمه، در مرحله دوم توسط واسطه برای مخاطب غیرهم زبان شاعر از جنبههای مختلف و با توجه به نظریهپردازیهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است و رابطه ادیب و مترجم در وهله اول رابطهای بین ـ فردی و افقی و در مواردی همراه با چشمداشت از جانب صاحب اثر و از پایین به بالا معرفی شده است.