کتاب فضائل الانام مجموعهای از مراسلات و مخاطبات و محاورات و نصایح حجه الاسلام امام محمد غزالی میباشد.این مجموعه علاوه بر اینکه حاوی مطالب علمی و حکمی و عرفانی است از حیث فصاحت و حسن انشاء و جزالت الفاظ و روانی و سادگی باید یکی از شاهکارهای نثر فارسی محسوب شود از همه مهمتر اینکه در این کتاب و در ضمن نامه ها و یادداشتها قسمت مهمی از خصوصیات حالات و تاریخ زندگانی امام محمد غزالی که بدون تردید یکی از بزرگترین شخصیتهای علمی و از مفاخر تاریخ اسلام است روشن میشود. کتاب فضایل الانام علاوه بر خطبهایکه امام محمد غزالی در مجلس سنجر ایراد کرده و نیز جواب بعضی سوالات و محاورات مشتمل بر پنج باب است: باب اول در نامههائیکه بملوک و سلاطین نوشته است. باب دوم نامههائیکه به وزیران نوشته باب سوم در آنچه به امراء و ارکان دولت نوشته. باب چهارم در آنچه به علماء و فقها نوشته باب پنجم در فصول و مواعظ که بهر وقت نوشته است.
مجموعه حاضر (مکتب پروانه) بخش کوچکی از اشعار مرحوم محمدعلی متصدی زاده زرندی (عبقری) است که به مناسبت اولین سالگرد رحلت ایشان در سال 1374 انتشار یافت.
عبدالرحمن فرامرزی ؛ روزنامهنگار و سیاستمرد ایران. عبدالرحمن فرامرزی، نویسنده معاصر و استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدتی سردبیر روزنامه کیهان بود. او به همراه برادر بزرگ خود احمد فرامرزی چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود. نامههای اعتراضی او در کیهان در مورد غائله آذربایجان خطاب به جعفر پیشهوری در کتابی به نام «استاد فرامرزی و قضیه آذربایجان» گردآوری و منتشر شدهاست. او به ویژه در مجلس هفدهم که اکثریت آن و دولت در اختیار جبهه ملی بود، در فراکسیون اقلیت به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. در هنگام تصویب اعتبارنامه اش در خرداد ۱۳۳۱ شدیدترین حمله را از طرف ابوالحسن حائری زاده پذیرا شد. حائری زاده او را به همکاری را دیکتاتوری رضاشاه و سانسورچی شهربانی بودن و همچنین قاچاق در بنادر جنوب متهم کرد. با اینحال اعتبارنامه او با تنها یک رای مخالف، به تصویب رسید. حائری زاده هرگز آنزمان تصور نمیکرد که به فاصله چند ماه مجبور میشود در کنار اقلیت مجلس که خودش آنها را فاسد و درباری و انگلیسی میخواند، بنشیند، تا بتواند با خطر بزرگتر که به زعم او دیکتاتوری مصدق بود، مبارزه کند. اوج این درگیریها در هنگام انتخابات هیئت رئیسه مجلس در تیرماه ۱۳۳۲ بود که جداشدگان از جبهه ملی در ائتلاف با نمایندگان مخالف دولت، تلاش کردند آیت الله کاشانی را بار دیگر به ریاست مجلس برگزینند. حال آنکه نظر مصدق بر انتخاب دکتر عبدالله معظمی بود. با پیروزی شکننده جبهه ملی و انتخاب دکتر معظمی، عبدالرحمن فرامرزی در خطابهای بر جایگاه مجلس تاکید کرده و به انتقاد از رویه عوامگرایانه مصدق پرداخت. مجلس بزرگترین جلسه مملکت است بزرگترین محفل مملکت است این است که رئیس مجلس هم بزرگترین رئیس جلسه مملکت است وچون مجلس نماینده ملت است پس میشود گفت رئیس مجلس رئیس ملت است این که گفتم مجلس نماینده ملت است برای اینکه رفع این غلطی را بکنم که در ایران رایج است که میگویند ملت چه میگوید ملت یعنی مجلس شورای ملی که نماینده ۲۰ میلیون جمعیت است ملت عبارت از ۵ هزار نفر یا پنجاه هزار نفر که در یکجا اجتماع میکنند نیست. اگر باشد (نمیخواهم توهین به یک ایلی بکنم) مثلاً ترکمنهای سابق که شاید ۵۰۰ هزار نفر بودهاند و راه میزدند کار آنها بجا بوده برای اینکه ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بودهاند در تمام دنیا ملت در انتخابات آنها دخالت کردهاند بهاینجهت در تمام دنیا رئیس مجلس از حیث معنی محترمترین فردش است حتی در انگلستان من خودم بودم که وقتی نمایندگان مجلس انگلیس که معروف است انگلستان مادر دمکراسی دنیا است یک خطی دارد در مجلس که هر نماینده وقتی که میآید توی مجلس به رئیس تعظیم میکند وقتی هم میرود بیرون تعظیم میکند و در واقع تعظیم میکند به این مقامی که فداکاریها کرده و خونها داده تا آنرا پیدا کرده... مقصودم این است که ما نظرمان همین است که احترام مقام ریاست و احترام مجلس را نگه بداریم و از رئیس هم انتظار داریم که بهمان اندازه احترام مجلس را نگه بدارد و فقط یک نکته را تذکرمیدهم، در آن روزی که بین دو نفر از آقایان نمایندگان دعواشد حرف شد خیلی تکیه کردند روی اینکه فلان نماینده توهین کرده ولی اشاره نکردند که تماشاچیها با فحش مجلس را به لرزه درآوردند در تمام دنیا وکلا به همدیگر توهین میکنند به همدیگر میپرند اصلاً در بعضی مجالس هست که گوجهفرنگی بهم میاندازند تخممرغی که تویش آرد کردهاند بهم میاندازند اما تماشاچی به هیچوجه حق ندارد که وکیل را مورد توهین قراربدهد برای اینکه وکیل کیست؟ وکیل یک آدم است بنده اگر بدانم اینها به من فحش میدهند وقتی رفتم جلوی مجلس به من فحش میدهند یا کتک میزنند من نه حرف میزنم نه رای میدهم مرض هم ندارم این کار را بکنم این وظیفه جنابعالی است که حیثیت مجلس را از این بابت نگه دارید جناب آقای دکتر معظمی من اجباری ندارم به آن کسی که فلان چاقوکش دلش میخواهد، رای بدهم من اجبار دارم به آن کسی رای بدهم که به آن معتقد هستم اگر بناباشد که چاقوکش او مرا بزند پس آزادی رای و احترام مجلس و مصونیت وکیل کجا رفته؟
پندنامه حضرت محمد غزالی به یکی از ملوک، رساله ای است از امام محمد غزالی که به درخواست یکی از پادشاهان به شکل نصایح نگاشته شده و برای او فرستاده شده است. هویت این پادشاه که مخاطب اصلی این رساله است معلوم نیست. فقط این را میتوان گفت که این رساله هنگامی نوشته شده که پادشاه، سنی حدود هفتاد سال داشته است. پادشاه در آغاز نامه خویش، امام محمد غزالی را به صورت اغراق آمیزی چنین توصیف کرده است: «ای یگانه عصر و ای فرید دهر، ای قطب سالک و ای هادی مسالک، ای نجم باهر و ای شمع زاهر، ای امام همام و ای حجت اسلام...». انگیزه مؤلف از نوشتن پندنامه، پاسخ به درخواست پادشاه بوده است. کتاب، خالی از مقدمه و تقسیم بندی است، ولی میتوان گفت که کتاب از سه بخش تشکیل شده است. بخش اول، درخواست پادشاه از مؤلف، بخش دوم، پندنامه و بخش پایانی، کیفیت خواندن نماز تسبیح است....
همه آثار غزالی همانند احیاءالعلوم و کیمیای سعادت مفصل و پرحجم نیست، بلکه قسمتی از آنها رسالههای کوتاه و مختصری هستند ولی پرمایه و پرمحتوا. از جمله رساله «الرسالة الدینیة» که ترجمه آن در این کتاب آمده و در انتساب آن به غزالی شک و تردیدی وجود ندارد. وی در این رساله یکی از مصادر مهم شناخت و معرفت آدمی، یعنی طریقه الهام و اشراق یا علم لدنی را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده است. وی در این رساله نخست به بیان تعریف علم و عالم و معلوم پرداخته و آنگاه درباره نفس و روح انسان و تجرد و بقای آن و تمایز آن از بدن و نفس حیوانی و فرق میان اینها سخن به میان میکشد، سپس اقسام علوم و دانشها را مورد بحث قرار داده و آنگاه به بررسی راههای گوناگون و طرق مختلف کسب علم و معرفت میپردازد.