در این مقاله ساخت مجهول کردی کلهری بررسی شده است. گرچه ساخت مجهول از ساختهای مهم زبانی است، در کلهری مطالعات کمی بر روی آن انجام شده است. مطالعه حاضر در قالب اصول ردهشناسی کینان و درایر (1985) به انجام رسیده است و وجود ساخت مجهول بنیادی را در کلهری تأیید میکند. همچنین شواهدی ارائه خواهد شد که نشان میدهد برخی افعال لازم کلهری را نیز میتوان مجهول کرد، امّا مواردی از فعلهای متعدی مشاهده شده که صورت مجهول ندارند.
چندی است که مفهوم متعدی، به عنوان مقولهای پیوستاری، در ادبیات زبانشناسی مورد توجه قرار گرفته است. در این جستار، نگارنده ضمن پذیرش پیوستاری بودن متعدی، به تبیین ژـ ساخت متعدی و ساختهای نامتعدی پرداخته است.
مقاله حاضر از نگاهي جديد به بحث پيرامون فرايند مجهول در زبان فارسي ميپردازد. بر خلاف رويکردهاي سنتي، که افعال را شامل دو نوع اصلي ناگذرا و گذرا (يا لازم و متعدي) ميدانند، اين مقاله نشان ميدهد که مولفههاي معنايي افعال به گونهاي هستند که تقسيمبندي آنها در دو يا چند مقوله مطلق امکانپذير نميباشد. نگارنده براي نشاندادن اين نکته ابتدا مراحل و دلايل مجهولسازي را از ديدگاه دستوريان و محققان پيشين مورد بحث قرار داده و نهايتا ادعا کرده است که مهمترين دليل مجهولسازي در فارسي کانونيزدايي از عامل است. اما از آنجا که تجلي نقش عامل در افعال مختلف يکسان نيست لذا جملات مجهول علي رغم روساخت مشابه ويژگيهاي متفاوتي دارند. در نهايت، نگارنده ضمن تاييد نظريه پيش نمونهها بر لزوم اجتناب از مطلقنگري در بررسي پديدههاي زباني تاكيد کرده است. دستاورد اين مقاله ترسيم يک پيوستار فرضي براي فرايند مجهول در زبان فارسي است که در پايان مقاله آمده است.