چندی است که مفهوم متعدی، به عنوان مقولهای پیوستاری، در ادبیات زبانشناسی مورد توجه قرار گرفته است. در این جستار، نگارنده ضمن پذیرش پیوستاری بودن متعدی، به تبیین ژـ ساخت متعدی و ساختهای نامتعدی پرداخته است.
فارسی باستان و اوستایی دو زبان خواهر از مجموعه زبانهای ایرانی باستاناند که آثاری از آنها به دست ما رسیده است. ویژگی برجسته این زبانها تصریفیبودن آنهاست، بدین معنی که نقش دستوری آن دسته از اجزای زبان که تحت مقوله "نام " طبقهبندی میشوند، از طریق حالتهای هشتگانه صرفی تعیین میشود. حالتهای صرفی هر یک دارای مفاهیم و عملکردهای متنوعیاند که بدون آگاهی از آنان، دری زبان امکان پذیر نخواهد بود. واژههای صرف شده علاوه بر این که در اکثر موارد خود میتوانند به طور مستقل به نقش دستوریشان در جمله اشاره کنند، گاهی با حروف اضافه نیز همراه میشوند. موضوع این مقاله بررسی حالت "رایی"، یکی از مهمترین و پربسامدترین حالتهای صرفی در زبان پارسی باستان است.
در این مقاله ساخت مجهول کردی کلهری بررسی شده است. گرچه ساخت مجهول از ساختهای مهم زبانی است، در کلهری مطالعات کمی بر روی آن انجام شده است. مطالعه حاضر در قالب اصول ردهشناسی کینان و درایر (1985) به انجام رسیده است و وجود ساخت مجهول بنیادی را در کلهری تأیید میکند. همچنین شواهدی ارائه خواهد شد که نشان میدهد برخی افعال لازم کلهری را نیز میتوان مجهول کرد، امّا مواردی از فعلهای متعدی مشاهده شده که صورت مجهول ندارند.
اصول دستور زبان نام کتابي است از دکتر ارسلان گلفام، که در سال 1385 توسط انتشارات سمت، منتشر گرديد. همان طور که ناشر در بخش آغازين کتاب تصريح کرده، اين اثر به عنوان منبع اصلي درس پيش نياز (کمبود) اصول دستور زبان در 164 صفحه تدوين شده است. کتاب مشتمل بر هفت فصل، همراه با فهرست منابع و مآخذ و واژهنامه توصيفي فارسي ـ انگليسي است.
ارزشگذاری مشخصههای فای (شخص، شمار) و حالت یا به عبارت دیگر مطابقه در زبان فارسی و بازبینی این مشخصهها با تکیه بر رویکرد کمینهگرا، یکی از موضوعات پیچیده است که به دلیل بینظمیهایی که در ساختار گروه فعلی به خصوص هسته فعل در زبان فارسی مشاهده میشود، گاهی فرآیند بازبینی را به طور کلی با مشکل مواجه میسازد. نگارندگان جستار حاضر تلاش کردهاند تا با در نظر گرفتن ساختارهای مختلف فعلی (ساده، مرکب) با در نظر داشتن جهتهای مختلف (معلوم و مجهول) و نمودهای مختلف (ساده، استمراری، کامل) چگونگی ارزشگذاری مشخصهها و بازبینی آنها را مورد بررسی قرار دهند. از دستآوردهای این پژوهش آن است که در زبان فارسی فعلها تحت تأثیر مشخصه فعلی قوی هسته زمان خودایستا به هسته مذکور حرکت میکنند. مطابق نظریه بازبینی برنامه کمینهگرا مشخصههای فای خوانشناپذیر هسته زمان در زبان فارسی به وسیله گروه اسمی فاعل ارزشگذاری و بازبینی میشوند. مشخصههای مذکور پس از ارزشگذاری و بازبینی، در بخش آوایی بر روی فعل تظاهر مییابند. گروه اسمی فاعل نیز از هسته زمان خودایستا حالت فاعلی دریافت میکند. بازبینی حالت مفعولی نیز توسط هسته گذرا صورت میگیرد.