در متممافزایی، یک فعل در جایگاه یکی از وابستههای اجباری خود، به جای گروه اسمی، از یک بند استفاده میکند و حضور بند مورد نظر برای خوشساخت بودن جمله ضروری است. در پزوهش حاضر، متممافزایی در فارسی امروز، در چارچوب رویکرد نقشی ـ ردهشناختی و بر پایه پیکرهای زبانی مشتمل بر چهلهزار جمله از دادههای طبیعی (نوشتاری) زبان فارسی، بررسی شده است. در رویکرد نقشی ـ ردهشناختی، فرض اصلی بر این است که ویزگیهای معنایی فعل بند اصلی نقش عمدهای در تعیین ساختار بند وابسته ایفا میکنند. در نتیجه، بررسی متممافزایی بر پایه فهرستی از طبقات معنایی فعلهای متممپذیر شکل میگیرد که در چارچوب نظری حاضر عبارتاند از: وجهی، مرحلهای، بهرهکشی، (دارای معنای ضمنی مثبت و فاقد معنای ضمنی)، آرزویی، ادراکی، آگاهی، نگرش گزارهای، و نقل قولی و سپس این موضوع بررسی میشود که آیا ساختار بند وابسته متممی در هر طبقه معنایی، با ساختار بند خبری غیروابسته تفاوت دارد یا نه و اگر متفاوت است این تفاوت در چیست. ارزیابی این تشابه یا تمایز نیز از گذر بررسی دو متغیر انجام میگیرد: یکی صورت فعل بند وابسته (از نظر نمایش یا حذف تمایزات مقولهای زمان دستوری، نمود، وجه و شخص) و دیگری رمزگذاری مشارکها در این بند (از نظر حضور آشکار یا عدم حضور مشارکهای بند وابسته). در زمینه صورت فعل بند وابسته، بررسیها حامی از این بود که در زبان فارسی نیز در رمزگذاری بند وابسته متممی دو راهکار همترازی/ تنزلیافتگی مورد استفاده قرار میگیرد و این تقابل به صورت تقابل دو وجه اخباری و التزامی تجلی میکند. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که سلسلهمراتب تنزلیافتگی در زبان فارسی با سلسلهمراتبی که مطابق با یافتههای ردهشناختی برای این منظور به دست داده شده همسوست. در زمینه رمزگذاری مشارکها نیز بررسی دادههای زبان فارسی در مورد تمامی روابط متممی نشان داد که در این زبان گرایش غالب حذف فاعل بند وابسته است.
وجه، مقولهاي است نحوي ـ معنايي که نظر و ديدگاه گوينده را نسبت به محتواي آنچه ميگويد نشان ميدهد. زبان به طرق مختلف ميتواند محتواي يک جمله را بر حسب ميزان تعهد گوينده به صحت آن، و يا نوع در خواست او براي وقوع کنش مطرح در آن، نشاندار کند. فعلهاي وجهي يکي از ابزارهاي بيان وجه هستند که در بعضي زبانها، از جمله زبان فارسي، از آنها استفاده ميشود. سه فعل بايستن، شدن و توانستن فعلهاي وجهي زبان فارسي هستند که براي بيان سه وجه برداشتي، درخواستي و توانمندي، که سه نوع وجه اصلي هستند، و دو درجه امکان و الزام، که به عنوان درجات وجه مطرح ميباشند، به کار ميروند. بررسيها نشان ميدهد که در زبان فارسي تنها فعلي که براي درجه الزام در هر سه وجه برداشتي، در خواستي و توانمندي به کار ميرود فعل بايستن است و درجه امکان توسط دو فعل توانستن و شدن بيان ميشود.