توتميسم که نوعي اعتقاد به ارواح بود، براي انسان ابتدايي پناهگاهي اعتقادي شمرده مي‌شد که مي‌توانست از طريق آن با عوالم فراسويي ارتباط برقرار کند. اين نوع اعتقادات در آثار حماسي بازتابي گسترده داشته است که مي‌توان با شناخت آنها راهي نو در مسير درک درست‌تر از اسطوره‌هاي کهن قوم ايراني نشان داد. در اين ميان داستان گم‌شدن تازيانه بهرام در شاهنامه، داستاني شگرف و درخور توجه است. به پندار نگارنده، تازيانه که به طور معمول در ميدان مبارزه به کار گرفته مي‌شد و در ضمن وسيله‌اي براي مجازات گناهکاران بود، بر اساس اعتقادات ايرانيان، تقدس ويژه‌اي داشته است. نگارنده در اين جستار برآن است که داستان گم شدن تازيانه بهرام را از ديدگاه اعتقادي توتميسم بررسي کند و نشان دهد که تازيانه بهرام بخشي از اعتقادات وي بوده و او درواقع براي حفظ اين اعتقادات، جان خويش بر کف نهاده و براي بازيافتن آن به ميدان رزم بازگشته است.

منابع مشابه بیشتر ...

58045918e9d9a.PNG

جایگاه درفش کاویانی در شاهنامه فردوسی

محمود رضایی دشت ارژنه

درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگ‌های ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا حدّی بود که گاه ادامه نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، می‌کوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پاره‌ای از آن، آشکارا فریاد برمی‌آورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در پی آن برمی‌آمدند که با تصاحب درفش پاره، ایرانیان را کاملاً شکست دهند. به راستی درفش کاویانی چه اهمیّتی داشته که حتّی پاره‌ای از آن، سرنوشت جنگ را دگرگون می‌کرده است و ایرانی و انیرانی در تصاحب آن به جان می‌کوشیدند. در این جُستار، نگارنده ضمن بررسی شواهد مختلف در گستره اساطیر جهان بدین نتیجه رسیده که تواند بود که درفش کاویانی پیوندی با کاوه آهنگر نداشته است و چیزی فراتر از یک درفش صِرف بود و به عنوان توتِم ایرانیان، با گذشته‌های بسیار دورتری پیوند دارد که انسان‌های بَدَوی جان خود را در یک شیء خارجی به ودیعه می‌گذاشتند و بدیهی بود تا زمانی که آن شیءِ خارجی پا برجا بود، آن انسان‌ها نیز از مرگ بیمی نداشتند، امّا به محض کوچک‌ترین آسیب بدان شیءِ خارجی، انسان‌های جان به ودیعت گذاشته در آن نیز می‌پنداشتند که شکست و مرگ آنها محتوم است. از همین رو، پیروزی یا شکست ایرانیان در جنگ، در گِرو افراشتگی یا سرنگونی درفش کاویانی بود.

5743e385b4401.PNG

بررسی کاربرد دشواژه‌ها در گفتار گویشوران زبان ترکمنی

تهمینه شیخی

تجربه زندگی اجتماعی به ما آموخته است که، اگر بخواهیم در برخوردهای اجتماعی خود موفق باشیم، باید رفتار اجتماعی خاصی، متناسب با موقعیت مورد نظر و متناسب با رابطه اجتماعی خود با دیگران در آن موقعیت، داشته باشیم. در واقع آن چه ما رفتار اجتماعی مناسب می‌نامیم، در اکثر موارد، صرفاً رفتار زبانی مناسب است. رفتار زبانی مناسب یعنی تشخیص این که در هر موقعیت اجتماعی چه باید گفت و چه نباید گفت. دشواژه‌ها نیز از آن دسته واژه‌هایی هستند که درهنگام استفاده از آنها باید به این امر توجه نماییم. در این مقاله، کاربرد دشواژه‌ها در گفتار گویشوران زبان ترکمنی بررسی شده است. نتایج بررسی نشان داد که میان میزان کاربرد دشواژه‌ها و جنسیت و سن گویشوران رابطه معناداری وجود دارد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57d0f2829858d.PNG

مهر و خورشيد در منظومه‌هاي حماسيه ملي

حمید جعفری قریه علی

مهرپرستي از آيين‌هاي کهني است که هزاران سال پيش در ايران و هند و رم رايج بوده و در راس اين آيين، ايزدي به نام «مهر» قرار داشته است. با توجه به اينکه مهر، روزگاري بزرگ‌ترين ايزد بوده است، مي‌توان گفت که ايزدان همراه او، يعني ماه، ناهيد، خورشيد، باد و ايزداني نظري سروش و رشن (ايزد دادگري)، تحت فرمان «مهر» آفرينش را پاسباني مي‌کرده و از شمار ياران او محسوب مي‌شده‌اند. به تعبيري ديگر اثربخشي آنها زماني معنا مي‌يافته است که در کنار «مهر» و نه مستقل از او مطرح باشند. در اين ميان خورشيد از ديرباز در کنار «ايزدمهر» مطرح بوده است و با توجه به پرستش آن دو از سوي اقوام ايراني و غيرايراني و با توجه به هم نامي و داشتن ويژگي‌هاي مشترک، به مرور زمان يکسان شمرده شده‌اند و بدين‌گونه خورشيدپرستي مترادف مهرپرستي دانسته شده اشت. از آنجا که در ريگ ودا، اوستا و ساير متون مذهبي کهن، «مهر» و خورشيد جداي از هم مطرح شده‌اند، مي‌توان به روشني دريافت که در اصل يکي نبوده. در اين جستار برآنيم تار اين موضع را بررسي کنيم و به جايگاه و نقش «مهر» و خورشيد در منظومه‌هاي حماسي ملي بپردازيم و نشان دهيم که در بسياري از موارد خورشيد در معناي «ايزدمهر» به کار رفته و ويژگي‌هاي اور را دارا شده است.

فرهنگ و تمدن/ادیان و آئین پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
576aff97ec631.PNG

هفت کاخ کاووس و نردبان آيين مهري

حمید جعفری قریه علی

عناصر سپهري در انديشه اقوام ايراني، جايگاهي ويژه داشته‌اند و اين عناصر در آيين‌هاي پيشين ايراني از جمله آيين مهر، مقدس شمرده مي‌شده‌اند. مهري دينان بر آن بوده‌اند که ارواح از جايگاه آسماني به زمين فرود آمده‌اند و در کالبدها جاي گرفته‌اند. اين ارواح براي پاک‌شدن و بازگشتن به آسمان بايد از هفت مرحله بگذرند. در اسرار مهري از نردبان آييني هفت پله‌اي ياد شده است که نماد طبقات آسمان است و راه‌هاي رسيدن به جايگاه برتر را نشان مي‌دهد. در شاهنامه آمده است که کاووس در البرزکوه هفت خانه از زر، سيم، آبگينه و سنگ خارا مي‌سازد و در اين جستار نشان داده شده است که اين هفت کاخ، يادآور نردبان آييني مهري دينان است و به گونه‌اي ريشه در اعتقادات يزدان‌شناسي و ادامه جوهره زندگي در جهاني ديگر دارد.

فرهنگ و تمدن/ادیان و آئین فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله