انگیختگی به‏معنی وجود سر‏نخی در صورت، برای رسیدن به معناست و به‏طور مستقیم، ما را از صورت به معنا رهنمون می‏شود؛ بدان معنا که رابطه صورت و معنا همواره یا تنها قرار‏دادی نیست و یا اینکه گاه رابطه قرار‏دادی به رابطه تصویر‏گونه مبدل می‌شود. یکی از انواع انگیختگی‌، انگیختگی در‏سطح واژه‌های‌ مرکب است‌. واژه مرکب شفاف، واژه‌ای است که از مجموع معنای اجزای آن بتوان به معنای کلی دست یافت. درباره انگیختگی، ‌گروهی بر این باورند که واژگان ابتدایی بشر انگیخته بوده‌اند و با گذشت زمان، به‏دلیل روی‏دادن تغییر‏های آوایی و‏یا دگرگونی‏های دیگر، درجه انگیختگی واژگان کاهش یافته است. در این پژوهش، به‏صورتی عمیق‌تر و دقیق‌تر به این پدیده نگریسته‌ایم و برای بررسی این فرضیه، با انتخاب چهار متن سفر‏نامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوایی از آنها، انگیختگی واژگان مرکب را در این متن‏ها بررسی کرده‏ایم؛ سپس این واژه‏ها را با 2800 واژه استخراج‏شده از چهار متن در دویست سال پیش مقایسه کردیم تا با بررسی‌ها و مقایسه‌های آماری دریابیم که از دویست سال گذشته تا‏کنون‌، واژگان مرکب زبان فارسی به‏سمت انگیختگی رفته‌اند یا نا‏انگیختگی. مقایسه نتایج حاصل از بررسی این دو دوره نشان می‌دهد که در شمار واژگان مرکب نیمه‏انگیخته در زبان فارسی‌، در زمان حال، افزایشی معنا‏دار نسبت به دویست سال پیش صورت گرفته است؛ اما در شمار واژگان مرکب انگیخته‌، نا‏انگیخته و در مجموع واژگان مرکب‌، تغییری معنا‏دار روی نداده است؛ بنابر‏این شاید بتوان گفت از دویست سال گذشته تا‏کنون، واژگان مرکب نیمه‌انگیخته در زبان فارسی، بیشتر به‏سمت شفافیت پیش رفته‌اند تا تیرگی.

منابع مشابه بیشتر ...

58c4e9183797a.PNG

گستره نامحدود معنا

علی باباچاهی

در دهه گذشته در تعارضی که بین شعر مدرن و شعر متفاوت (پسامدرن) پدید آمد، طرح مقولاتی هم چون شعر چندصدایی و چندمرکزیتی، زبان در خدمت زبان، ستیز با استبداد نحوی و آرایه‌ها و پیرایه‌های پیرامونی، کار را عملن به تعطیل معنا در شعر کشاند. به هر صورت برای من این نکته مطرح است که افزون بر این مقولات آیا اولویت بخشیدن به ارجاع ادبی (خود ارجاعی زبان) سبب طرد ارجاع بیرونی (مصداق‌های بیرونی) می‌شود تا جایی که بخشی از شاعران معاصر را به بهانه مثلن نحو ستیزی و با توسل به ایدئولوژی متن مطلق، عجولانه تعطیل معنا را در شعر اعلام دارند؟ من با درنگ بر این موضوع و با مرور نمونه‌های پیش رفته شعر امروز و با دقت بر دیدگاه فلاسفه متاخر، به این نتیجه رسیده‌ام که خودارجاعیت زبان (ارجاع ادبی) در نهایت نظر به تاویل و تکثیر معنا دارد و نه تعطیل معنا! بگذریم از این که معانی متنوع و متکثر، فرایند تعطیل معانی تکراری و ثابت است.

58751f38d455a.PNG

تاويل بي‌خويش‌نويسي: تحليلي تازه از نگره‌هاي ادبي عين القضات همداني

مهدی محبتی

يکي از شخصيت‌هاي بزرگ ادبي و عرفاني که در حيطه نقد و نظريه ادبي نکته‌ها و سخنان قابل تامل بسياري گفته، عين القضات همداني است. وي در چهار اثر ممتاز خود نگره‌هاي تازه و نادري را در باب نقد، تحليل و تاويل متن و حقيقت آن مطرح کرده است که از ميان آن ها مي‌توان به نحوه نسبت معنا و لفظ، شکل اتصالي و انفصالي کلمات در ارتباط با مفهوم و محتوا، نسبت شعر و نثر با ذهنيت و زاويه ديد خواننده، بي‌خويش نويسي و به ويژه سه ساحت کودکي، عاقلي و عاشقي در تحليل معنا و معناي معنا اشاره کرد که هنوز هم بسيار عميق و گير است. هدف اين مقاله، تحليل نگره‌هاي ادبي عين القضات در پرتو تفسيري هماهنگ بر اساس گفته‌هاي خود اوست.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57798fc72cf92.PNG

معرفي رويکرد معيار در رده‌شناسي صرفي و نمود آن در برخي گويش‌ها و زبان‌هاي رايج در ايران

شهلا شریفی

در اين تحقيق، رويکرد معيار را که در چهارچوب رده‌شناسي صرفي به دست داده شده است، در زبان فارسي، برخي گويش‌هاي آن و نيز برخي ديگر از زبان‌هايي که در سرزمين پهناور ايران، بدان‌ها تکلم مي‌شود، بررسي کرده‌ايم. در روي کرد معيار، بر خلاف بيشتر روي کردهاي صرفي ديگر که به پديده‌هاي زباني پربسامد مي‌پردازند، به پديده‌هاي کم بسامد نيز توجه مي‌شود و از منظر اين روي کرد، بسامد کم، دليل اهميت کم نيست؛ بنابراين، بي‌قاعدگي‌ها يا موارد غيرمعمول که معمولا از سوي ديگر روي کردها کنار گذاشته مي‌شوند، در اين روي کرد، با توجه به معيارهايي رده‌بندي مي‌شوند و از طريق اين رده‌بندي‌ها، صورت‌هاي ممکن در زبان‌ها مشخص مي‌شوند. دو پديده مطرح در روي کرد معيار، عبارت‌اند از: همايندي و صورت‌هاي مکمل. گر چه اين دو پديده در صرف زبان فارسي، نادرند، مواردي استثنايي از آن را مي‌توان يافت. بررسي برخي ديگر از گونه‌ها و زبان هاي موجود در ايران نشان مي‌دهد که همايندي در صيغه‌هاي فعل در زبان‌هاي کردي کرمان شاهي، کزيکي، کردي مهابادي، سيستاني، کرمانجي خراساني، کاخکي، خانيکي و فردوسي، پديده‌اي غالب و رايج است و در گويش‌هاي لري و ترکمني هم به صورتي نه چندان متداول وجود دارد؛ اما در گويش‌هاي تايبادي، کاشمري، رقه‌اي، شويلاشتي، خوافي، دلبري، رامسري، اصفهاني و کليمي اصفهاني همايندي وجود ندارد. در اين بررسي، سلسله مرتبه صيغگان را به دست آورده و دريافته‌ايم که برخي معيارها براي تعيين نمونه معيار در صورت‌هاي مکمل، بر زبان فارسي منطبق است و صورت هاي مکمل نيز به ميزاني اندک در تمام زبان‌ها و گونه‌هاي بررسي شده ديده مي شوند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله
577233cfb8338.PNG

بررسي انگيختگي معنايي در زبان فارسي نوشتاري دو مقطع زماني با فاصله دويست سال (دويست سال پيش و مقطع کنوني)

شهلا شریفی

انگيختگي به معني وجود سرنخي در صورت براي رسيدن به معناست؛ چيزي که ما را مستقيما از صورت به معنا رهنمون مي‌شود و اين بدان معناست که رابطه صورت و معنا، همواره يا تنها قراردادي نيست يا اينکه رابطه قراردادي در پاره‌اي مواقع به رابطه تصويرگونه مبدل مي‌شود. يکي از انواع انگيختگي، انگيختگي معنايي است. واژه‌هايي انگيختگي معنايي دارند که رابطه معنايي بين اجزاي تشکيل‌دهنده واژه و کل واژه وجود داشته باشد. در زمينه انگيختگي، عده‌اي بر اين باورند که واژگان ابتدايي بشر انگيخته بوده‌اند و با گذشت زمان و به دليل تغييرات آوايي و... درجه انگيختگي واژگان کاهش يافته است. در اين پژوهش، نگاه عميق‌تر و دقيق‌تري به اين پديده داشته‌ايم و براي بررسي اين فرضيه، با انتخاب چهار متن سفرنامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوايي به بررسي انگيختگي معنايي در اين متون پرداخته‌ايم و سپس آنها را با 2800 واژه استخراج شده از چهار متن در دويست سال پيش مقايسه نموديم تا با بررسي‌ها و مقايسه‌هاي آماري دريابيم که از دويست سال پيش تاکنون، انگيختگي معنايي در بين واژگان زبان فارسي افزون گشته يا کاهش يافته است. مقايسه نتايج حاصل از بررسي اين دو دوره نشان مي‌دهد که افزايش معناداري در شمار واژگان داراي انگيختگي معنايي در زمان حال، نسبت به 200 سال پيش به چشم مي‌خورد؛ بنابراين، شايد بتوان ادعا کرد از 200 سال گذشته تاکنون، انگيختگي معنايي در واژگان زبان فارسي افزايش يافته است و از اين نقطه نظر، زبان فارسي به سمت شفافيت پيش رفته است و نه تيرگي.

دستور زبان/دستور زبان فارسی پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله