اما ترجمه حیدربابا برای آذری زبانها یک آرزوی آکنده از تفاخر بوده که میخواستهاند فارسی زبانها از این اثر جاویدان برخورداری یابند. شاید به این وسیله بخشی از لذتی را که آنان از آثار جاویدان فارسی بردهاند جبران کرده باشند و هم آنان با ظرفیتهای زبان ترکی آذری آشنا شوند که چگونه میشود در آن زبان از هیچ همه چیز ساخت.
ریاضالعاشقین کتابی است در بارهی شاعران قرهباغ یا «کوراباغ» که به همت میزاصدرای مجتهد زادهی قره باغی فراهم آمده است که در آن از 79 تن از شاعران زن و مرد دیار قرهباغ قفقاز با آوردن قطعاتی از اشعار آنان و نیز نگارهی برخی از آنان نام برده شده است. محمدعلی تربیت، در بارهی این کتاب و مولف این تذکره مینویسد: «او محمد بن میرزاصدرای قرهباغی است و کتابی در سنه 1325 [ مهی / 1286 خ ] به عنوان ریاض العاشقین مشتمل بر شعرای قرهباغ و منتخبات اشعارشان در ترکی و فارسی و صورت تمثال آنان تالیف کرده که جلد اولش در تاریخ 1328 [ مهی / 1289 ] ] و در استانبول چاپ شده و آن ترجمه ترکی تذکرهی نواب است که قبل از آن تالیف و چاپ شده است» باید گفته شود که اصل فارسی تذکرهی نواب در دسترس نیست ( امکان دارد که در آینده به دست آید ) و آقای یحیی خانمحمد آذری پژوهندهی پرکار کشورمان، آن را از روی ترجمهی ترکی تذکرهی نواب به فارسی بر گردانده اند و از سوی نشر آفرینش در پاییز سال 1373 روانهی بازار نشر گردیده است. شاعرانی که شعرهای آنان در این تذکره آورده شدهاند، همزمانند با دوران آقامحمدخان قاجار، فتحعلیشاه قاجار و سپس دوران تجزیه قفقاز از ایران بر اثر دو قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای. در میان شاعران قرهباع [کوراباغ ]، شمار بانوان قابل توجه است و به ویژه این که این بانوان در دوران زندگانی خود، بسیار سرشناس بودند و مورد توجه. از شاعران بلند آوازهای که در این تذکره از وی یادشده است، مهدیقلی خان داغستانی ( وفا ) است.
این مجموعه مشتمل است بر معرفی شاعران، نویسندگان، عالمان، عارفان، خوشنویسان و دست اندر کاران موسیقی در استان آذربایجان غربی در دوره معاصر .در کتاب نمونهای از اشعار شاعران به ترکی یا فارسی درج گردیده است ;همچنین علاوه بر ذکر احوال و آثار، پارهای از مختصات شعری و دیدگاههای اشخاص نیز به اجمال بررسی شده است .
ضرورت تحول در شعر فارسی زمانی ناگزیر تلقی شد که قالبهاب سنگ شده شعر سنتی در برخورد با مسائل تازهای که در جامعه جریان داشت، انعطاف ناپذیر نشان دادند و شاعران در جریان انقلابه مشروطه با گوشت و پوست احساس کردند که ابزارهای کلاسیک شعر در بیان مسائل آنان مزاحمت ایجاد میکند و تلاشهایشان را برای آفرینش نو که بازتاب وضع و حال زمانه باشد عقیم میگرداند. این امر آنان را به چارهجویی برانگیخت تا اینکه جنگ اول جهانی از راه رسید و حرکت ارتشها در سرزمینهای یکدیگر جریان اطلاعات و مبادلات فرهنگی را تسریع کرد و کسانی درصدد برآمدند تا با تأثیرپذیری از راههایی که شاعران کشورهای دیگر به خصوص غربی در عرصه شعر باز کرده بودند راهحلها و روشهایی را ابداع و ارائه کنند.
صورت و شکل آثار ادبی به ویژه شعر همواره از دو جنبه بررسی شده است: 1. شکل یا صورت بیرونی 2. شکل یا صورت درونی (حقیقی)شعر. اقتدار قافیه در شعر فارسی چنان آکنده از نعمت و نقمت است که میتوان گفت همه زیبایی و زشتی شعر فرع وجود آن است و قافیه است که سازمان فکری، موسیقیایی و زبانی شعر را سامان میدهد، تأثیر آن را دو چندان میکند یا از تأثیر آن میکاهد. پس نخستین قدم در هر گونه تغییر در شعر فارسی ایجاد تغییر در ضوابط و کارکرد قافیه را ضروری میکرد. از این روست که نیما در نامهای به شخصی به نام «مفتاح» وقتی سخن از تحولات شعر میگوید ابتدا او را به «انهدام قافیه» دعوت میکند. و نخستین حرکات نوآورانه هم در عرصه قافیه ظهور میکند.