از میان هنرهای نمایشی تودهای ـ مذهبی، در ایران اگر شبیهخوانی را بعنوان شکل متکامل و جامعی از هنرهای نمایشی سنتی ایران برگزینیم، از چارچوب تاریخای که «شبیه» در آن شروع به رشد میکند آگاهی یابیم، و به ارتباط و پیوندهای این هنر دینی، که بعدها کوشید تا راهی مستقل از دین را بپیماید، پیببریم و آن را با ساخت طبقاتی جامعه در ایران ارتباط دهیم، و به آن بعنوان یک شکل نمایشی نگاه کنیم که ارزشهایش در شیوه اجرای آن نهفته و کاستیهایش را در زمینه پرداخت ادبی نادیده گیریم، و از ارزشیابی آن بعوان یک شکل ادبی پرهیز کنیم، آنوقت پی میبریم که «شبیه» یگانه شکل هنری ایرانی است که میان ارزشهای زیبائیشناختی آن و بینش اجتماعی ـ فلسفیاش، هماهنگی کاملی وجود داشته و برخلاف هنرهائی که از فرنگ به سوغات آورده شدند، از حمایت وسیع و گسترده طبقات مختلف اجتماعی هم برخوردار بوده است.
نگارنده ضمن بازخوانی چندین نمایش تعزیه و شبیهخوانی، عناصر مهم تشکیلدهنده تعزیه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و به تحلیل متون و نسخ تعزیه، تاریخچه آن، روانشناسی رنگهای بهکار برده شده در لباس یزیدیان و حسینیان در نمایش تعزیه، ماهیت دینی و مذهبی گفتوگوهای صورت گرفته در تعزیه، برخی از نشانهها و نمادهای بهکار رفته در تعزیه، مفاد مدایح و مراثی سروده شده در تعزیه و ارتباط فرهنگ عاشورا با فرهنگ ظهور و انتظار پرداخته است. جابر عناصری ملقب به «پدر تعزیه دانشگاهی ایران» یکی از محققان و مدرسان پیشکسوت هنرهای آیینی و سنتی ایران است.دکتر جابر عناصری در سال ۱۳۲۴ شمسی در اردبیل به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات مقدماتی در شهر اردبیل، تحصیلات متوسطه را در دارالفنون تهران و با کسب مقام اول در رشته ادبی به پایان رساند. وی سپس در دانشگاه تهران تا مقطع دکتری فلسفه و علوم تربیتی تحصیل کرده و دوره تخصصی ایران شناسی اجتماعی را در دانشگاه لندن به پایان رساند. جابرعناصری پس از گدراندن دوره تخصصی مردم شناسی در انگلستان با تکیه بر پژوهشهای قبلی خود به تحقیق درباره خاورمیانه، جنوب غرب آسیا به ویژه مسائل فرهنگی ترکیه، ایران و افغانستان پرداخت. وی استاد ممتاز دانشگاههای تهران بود و در کنار پژوهشهای فراوان بیش از 4۰ کتاب در زمینه فرهنگ ایران تألیف کرد.
در ادبیات دراماتیک نهتنها کلام، یعنی جملهها و مکالمه اشخاص بازی، بلکه سکوتهایشان همراه با ژستها و حرکتها میتوانند بسیار گویا باشند و القاحکننده مفاهیم و مقاصدی که تماشاگر آن را درک میکند؛ اما در ادبیات داستانی چنین سکوتهای معنادار به دشوار از سوی نویسنده معنا پیدا میکند. در این کتاب ابتدا پیشینهای از ادبیات دراماتیک گفته شده و سپس درباره موضوعات ادبیات دراماتیک از قبیل تراژدی، کمدی، فارس، ملودرام، طنز دراماتیک، کمدی تراژیک و کمدی گروتسک مطالبی مطرح شده است.
از زمانهای بسیار کهن قصهگوئی و سرگرم کردن مردم به وسیله افسانهسرایی در میان تمامی ملل جهان رایج بوده است؛ چنانکه ارسطو، در سده چهارم پیش از میلاد، در مورد منشاء پیدایش آن چنین مینویسد: «چنین به نظر میآید که پیدایش شعر دو سبب داسته است هر دو سبب طبیعی، یکی تقلید است که در آدمی غریزی است و هم از عهد کودکی ظاهر میشود؛ و فرق انسان با سایر جانوران [این است که] استعداد دارد، چنانکه انسان معارف اولیه خود را از همین طریق تقلید بدست میآورد و همچنین همه مردم از تقلید لذت میبرند ....».