در ادب منظوم فارسی، مشک همواره مورد توجه سرایندگان بوده و این مهمان گرانبهای خاور دور، نقشی مهم در مضامین ادبیات فارسی داشته است. اما مشک با توجه به ویژگیها و خواص خود، ارتباطهایی با دیگر مواد داشته که این روابط موجب شده است تا سرایندگان ما ـ که معمولاً همگی علاوه بر اطلاعات ادبی، آگاهیهای پزشکی و نجومی و جغرافیایی فراوانی داشتهاندـ این موارد را در ابیاتشان با مشک همراه کنند و با این همراهی، اشارهای زیرکانه به آن روابط داشته باشند. دانستن آگاهیهایی که این سرایندگان نسبت به مشک داشتهاند، موجب فهم و درک بهتر مقصود آنها میشود. موادی که در این پژوهش به آنها اشاره شده است از همراهان معمول مشک در ادب فارسی به شمار میآیند.
موضوع دفتر "تحقیقات اسلامی، نشریه بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، سال ششم، شماره 1و2 ، یادنامه دکتر احمد طاهری عراقی است که در سال 1370 منتشر شد. برخی عناوین این دفتر عبارتند از: بخش اول: درباره دکتر طاهری؛ بخش دوم: تحقیقات اسلامی؛ بخش سوم: کتابشناسی؛ بخش چهارم: سرگذشتنامهها؛ بخش پنجم: ادب فارسی؛ و بخش ششم که به سایر موضوعات میپردازد.
پذیرش دین مقدس اسلام به وسیله بیشتر ایرانیان، مسیر فرهنگ گذشته آنان را تغییر داد و به تدریج دستورها و قوانین آن در زندگی فردی، سیاسی، اجتماعی و ادبی این مرزوبوم اثر گذاشت. دانشمندان ایرانی در ساختمان بزرگ فرهنگ قرون اولیه اسلام که از برخورد دو فرهنگ اسلامی ـ ایرانی بنا شد، سهم بسزایی داشتند. سخنوران بزرگ فارسی با الهام از معانی بلند قرآن و احادیث، به صور گوناگون و به منظورهای خاص، آثار خود را بارورتر و مانا کردند. البته میزان بهرهوری تمام شعرا و نویسندگان از آیات و احادیث به یک اندازه نیست؛ برای مثال متون عرفانی و اخلاقی بهویژه مثنوی مولانا، غزلیات شمس، آثار سعدی، حافظ، سنایی و عطار مشحون از تأثیرپذیریهای گوناگون از قرآن و احادیث است. این کتاب اینگونه تأثیرپذیریهای قرآن و احادیث در ادب فارسی را بررسی کرده است. شیوه تنظیم کتاب بدینگونه بوده که ابتدا تعدادی از کتب مهم فارسی مورد مطالعه و فیشبرداری قرار گرفته و آنگاه آیات واحادیثی که کاربرد بیشتری در ادب فارسی داشته و از چاشنی ذوقی بیشتری برخوردار بودهاند، استخراج و سپس طبقهبندی شدهاند.
با نگاهی به کتابهای پزشکی، عطرنامهها و عجایبنامهها ـ و هر متنی که در این موضوعات نگاشته شده است ـ به واژها و عبارت بسیاری برمیخوریم که یا به کلی از فرهنگها و لغتنامهها فوت شدهاند و یا معنای اصطلاحی آنها فراموش شده است. شافه/ شیاف ـ که موضوع این پژوهش است ـ یکی از این واژهها است. در این مقاله، جز این واژه، معنای دو واژه «دُقاق» و «جلال» نیز بررسی شده است. در آغاز به ناچار میباید توضیحی هر چند کوتاه در مورد مُشک و چیستی آن و چگونگی به دست آمدنش داده شود.
امیرخسرو دهلوی (651ـ725ق.) از شاعران نامی فارسیگوی سرزمین هند است که در قالبهای گوناگون، چه به پیروی سخنوران پیشین چه به ابتکار، سوردههای پرشماری از خود به یادگار گذاشته است. انبوه سرودههای وی را از دیدگاههای گونهگون میتوان بررسی کرد و به نتایج زبانی و ادبی ارزندهای رسید اما پیش از هر پزوهشی نخست بایسته است که درستی متن اطمینان حاصل شود و این فراهم نمیگردد مگر با دست یازیدن به تصحیح انتقادی سرودههای وی که گروهی از متنپژوهان، چه در ایران چه در خارج، بدان همت گماشتهاند. چنانکه بر پژوهشگران آشنا با آثار چاپ شده در پاکستان پوشبده نیست، وضعیت پژوهش در نظم و نثر ایرانی و فراهم آوردن چاپهای انتقادی و معتبر از متنهای کهن فارسی در این سرزمین به هیچ روی مطلوب نیست. یکی از مهمترین متنهایی که در پاکستان انتشار یافته است و به لحاظ ادبی برای فارسی دوستان و دریپژوهان اهمیت بسیار دارد، کلیات غزلیات خسرو است که به جمع و تصحیح اقبال صلاحالدین و تجدید نظر سید وزیرالحسن عابدی در لاهور به چاپ رسیده است.