در شماره چهارم فرهنگنویسی، نوشتهای چاپ شده از خانم ندا زادگان در توضیح بیتی از ناصرخسرو که ضبط آن در نسخهها مغشوش است و در طبع مینوی و محقق با قید پرسش چنین آمده است: کشان دامن اندر ده و کوی و برزن زنان دست بر شعرها و زمانه و دکتر جمشید مظاهری آن را با احتمال به صورت زیر تصحیح کرده است (که مصراع دوم آن موافق است با ضبط طبع قبلی دیوان): کشان دامن اندر ده و کوی و برزن زنان دست بر شعرهای زنانه و گفتهاند که مقصود از «شعرهای زنانه» غزل است. خانم زادگان میگویند که «شعرهای زنانه» چنین معنایی ندارد و حرف مظاهری نادرست است و خود گمان میبرند که «دست زدن بر» یعنی «لمس کردن» و کلمه بعد هم ربطی به «شعر» (به کسر شین) ندارد و باید «شعر» (به فتح شین) خوانده شود، به معنای «نوعی پارچه و لباس ابریشمی» و حاصل معنای بیت اینکه: «در کوی و برزن میگشتی و به لباسهای زنانه دست میزدی».
میرزا باقرخان مدیر الاطباء (1265-1312 شمسی) معروف به حکیم صبوری شاعر و پزشک ایرانی بود. میرزا باقرخان برای ادامه تحصیل از رشت به تهران رفت و به تحصیل حکمت، کلام و طب پرداخت و پس از آن حدود 14 سال در مصر، بیروت و پاریس زندگی کرد. در سال ۱۳۳۰ و حدود دو دهه پس از درگذشت حکیم صبوری، هادی جلوه در مجله یغما مقاله ای در رابطه با این شاعر نوشت که مورد توجه علاقه مندان ادبیات گیلان قرار گرفت و زمینه ساز گردآوری و انتشار دیوان اشعار حکیم گردید. کتاب حاضر با پیشگفتاری از ابراهیم پورداود و محمد معین و مقدمه هادی جلوه در خصوص حکیم صبوری رشتی آغاز می شود و مشتمل بر غزلیات و قصاید میرزا باقرخان با شرح بعضی لغات است. این کتاب که تاریخچه تاسیس کتابخانه ملی رشت به آن ضمیمه شده، در سال 1334 توسط جمعیت نشر فرهنگ گیلان در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
اسدالله آل بویه (1287-1381 شمسی) ریاضیدان، سیاستمدار، روزنامه نگار و ادیب ایرانی بود. آل بویه از دانشگاه سوربن پاریس دکترای ریاضی را اخذ کرد و پس از بازگشت به وطن به تدریس اشتغال یافت. او از قریحه شعر نیز بهره کافی داشت و برخی آثارش در مجله سخن به چاپ رسیده است. دیوان حاضر مشتمل بر سه دفتر است و از قصاید، غزلیات، رباعیات، قطعات، مثنوی ها و ... تشکیل شده است. در پاورقی تعدادی از این اشعار که به کوشش شاعر گردآوری شده اند، معنای برخی واژهها آورده شده است. این کتاب در سال 1354 در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
اولین مسئله از مسائل خلاف بین نحویان بصره و کوفه که ابنالأنباری در الانصاف خود آورده اختلاف بر سر اشتقاق اسم است: بصریان اسم را مشتق از سمود دانستهاند و کوفیان از وسم. این هر دو اشتقاق نادرست است، ولی یکی از فیلسوفان معاصر رأی بصریان را ترجیح داده و در برتری اسم و بر مسمی پارهای ملاحظات فلسفی آورده که ممکن است به کلی بیاعتبار نباشد، اما بنای آن بر چیزی نادرست است. این نوشته نسخه مفصل سخنرانی نویسنده است در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در آبان ماه 1393. بنابراین، اشتقاق با آنکه علم بزرگی نیست، خالی از اهمیتی هم نیست، هر چند که اگر فقط متوجه شناخت شکل اولین کلمه باشد، چنان که شیوه بعضی ریشهشناسان است، نه چندان کمکی به ادبا میکند، نه به فقها و مفسران و در واقع گاه همان است که «مغالطه اشتقاقی» مینامندش و مثلا منطق دانان هندی از قدیم الایام نسبت به آن هشدار دادهاند.
در متون منظوم و منثور فارسی دو واژه «رای» و «رأی» فراوان به کار رفتهاند. «رأی» در عربی یعنی «نظر» و «عقیده» و «تدبیر» و «بصیرت» و «مشاوره» و «حکم» و «فتوا»، و همین معنیها وارد زبان فارسی نیز شده است. «رای» نیز معنیهای متعددی دارد، بدین شرح: «نظر»، «عقیده»، «تدبیر»، «مصلحت»، «قصد» و «آهنگ»، «منظوم» و «مقصود»، «هوش»، «خرد»، «خواست» و «اراده»، «شیوه» و «روش»، «رسم» و «آیین» و «فرمان». «رای»، چنان که در ادامه بحث معلوم خواهد شد، اصالتاً فارسی است، ولی چون «رأی» هم، باز به شرحی که خواهد آمد، بدون همزه تلفظ میشده، همیشه به دقت نمیتوان گفت کدام یک از این معانی فارسی است و کدام عربی.