نامه فرهنگ ایران دفتر سوم از مجموعه مقالاتی است که توسط فریدون جنیدی گردآوری و در سال 1368 توسط نشربلخ وابسته به بنیاد نیشابور به چاپ رسیده است
یکی از سازمانهای بین المللی که یونسکو در اجرای برنامه های تربیتی و علمی و فرهنگی خود از همکاری آن استفاده شایان می کند، سازمانی است بنام شورای بین المللی فلسفه و علوم انسانی که در سال 1949 میلادی در پاریس بنیاد شده است. شش سال بعد از آن تاریخ یعنی در سال 1344 شعبه یی از آن شوری بنام انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی بدستیاری کمیسیون ملی یونسکو در تهران تاسیس یافت و ریاست آن را آقای سیدحسن تقی زاده عهده دار شدند و این سمت را تا اواخر سال 1339 حفظ کردند. این سخنرانیها در مسائل مختلف فلسفه و علوم انسانی توسط کسانی ایراد شده و می شوند که درباره موضوع مربوط دارای مطالعات فراوان هستند و در واقع خلاصه و عصاره آن مطالعات را در مدتی کوتاه به معرض استفاده شنوندگان می گذارند و آنان را از مراجعه به کتب و رسالات متعددی که غالبا به آنها دسترسی هم ندارند بی نیاز می سازند.این مجموعه حاوی سخنرانیها و خطابه هایی است که متن آنها تا مهلت معین به دفتر انجمن واصل گردیده و به ترتیب تاریخی که ایراد شده اند بچاپ رسیده است. متن سخنرانیها و خطابه های دیگری که از این پس برسد به ضمیمه نتایج قابل استفاده ای که از مذاکرات و مباحثات جلسات رسمی انجمن ممکن است گرفته شود در نشریه های بعدی انجمن به چاپ خواهند رسید...
گیلان نامه "مجموعه مقالاتی است در زمینه تاریخ، فرهنگ، هنر، زبان، ادبیات و مردمشناسی منطقه گیلان .این مجموعه شامل مقالاتی است از نویسندگان مختلف با این عناوین "ماکیان در سرزمین گیلان و دیلمستان از محمود پاینده؛ نامهای گیلانی (برای پسران و دختران) از م. پ. جکتاجی؛ دیوان پیر شرفشاه دولابی از عباس حاکی؛ قلیان کوبی از جعفر خمامی زاد؛ گیلان از دیدگاه هنر از جهانگیر سرتیپ پور؛ واژه های گیلکی از سیروس شمیسا؛ دولاب و خشم دو شهر گمشده از علی عبدلی و ....
برای ایرانیان از روزنه چشم بیگانگان به جهان نگریستن ره رستگاری نیست و از دیدگاه آنان به ایران نگریستن مایه شرمساری است!» و بر پایهی همین باور، همهی یافتهها و گفتههای غربیان دربارهی تاریخ این سرزمین اهورایی را به کناری میگذارد و خود میکوشد بر پایهی «گفتارهای ایرانی» و در بالای همه شاهنامه و اوستا به ردیابی زمانهای تاریک این تاریخ بپردازد. این گونه است که در پیشگفتار چاپ سوم با سربلندی مینویسد: «خوشبختانه در این زمان بیست و شش ساله بسا از تیرگیهی سرگذشت نیکان ما که با آشوب و ویرانی و سوختار و کشتار دیگران پدید آمده بود، روشن شد، از آنمیان، پیدا شدن ۵۴ کوزه آب کردن مس ششهزار ساله در اریسمان کاشان که تاریخ درست آغاز هنگام فریدون را براست داشت، و روشن کرد… و نیز پیدا شدن یک گلنوشته در هلیل رود بلوچستان که پانسد سال پیشتر از کهنترین نوشتههای نگارهای سومر پدیدار شده بود و پدیدائی نوشتن و دبیری را در ایران نشان داد… و پیدا شدن «کوس» پایتخت آریائیان پس از ستم بابلیان نزدیک شهر آمل… این گونه است که جنیدی میکوشد بر پایهی گفتارهای کهن ایرانی و از میان نمادهای گوناگون نکتههای روشنگر تاریخی را بیابد و با یاریگرفتن از یافتههای زمینشناسی و باستانشناسی «تاریخ مدون» آریاییان را دریابد و بازنماید و چه بسا در این راه دشوار و پرسنگلاخ کامیابیهایی هم داشته است. نویسنده، پژوهش خود را با چگونگی آفرینش آغاز میکند و بررسیهایش را تا زمان مرگ فریدون و «جدائی کامل کشورهای آریائی» دنبال میکند. پس از جستارهای آغازین دربارهی آفرینش و بشر نخستین و پیدایی پادشاهی از دورهی فرواک (سخنگویی بشر) یاد میکند؛ سپس به بازیابی نماد اژدها میپردازد و آن را برابر با آتشفشان بر میشمرد. در دورهی هوشنگ خانهسازی، پیدایی آتش و قانون بررسیده میشود. در بخش دیگری از کتاب نویسنده تاریخ پیدایی سلاح و رامکردن اسب و دیوان و نویسندگی و خط و پیدایش دین را تا دورهی تهمورس میرساند. یافتههای تمدنی و پیشرفتهای فرهنگی آریاییان همچون سرشتن گل و سفالسازی و خانهسازی و پیدایی فلز و فلزکاری و دورهی مادرسالاری و… تا دورهی فریدون ردیابی میشود و سرانجام جدایی کشورهای آریایی در زمان فریدون به انجام میرسد. این پژوهش میتواند – و باید – بنیادگذار شاخهای نوین باشد از دانش شاهنامهپژوهی و ایرانشناسی تا از این راه زوایای گنگ و تاریک تاریخ ایران روشن شود.
در این کتاب نویسنده شاهنامه را اصل قرار داده و جابهجا از اوستا با متنهای پهلوی یا تاریخهای پس از اسلام که آنها نیز در حقیقت نوعی شاهنامهاند، یاری گرفته است. زیرا در اوستا اگرچه از شخصیتهای تاریخی به طور مرتب از کیومرث تا گشتاسب نام برده شده، اما آن تسلسل تاریخی که در شاهنامه رعایت شده، در اوستا نیست؛ بهویژه آنکه نامهای تاریخی در اوستا، در نیایشها و سرودها از نظر اعمال دینی که آنان برای پیروزی در جنگها کردهاند، بررسی شده است و تاریخ در اوستا در واقع گوشههایی از تاریخ است بدون پیوستگی کامل. در واقع نویسنده با توجه به این منابع زندگی و مهاجرت نژاد آریایی را بررسی کرده است.