در این مقاله، کار‏برد صورت‌های اشاری فارسی را در ارتباط زبانی فرد نابینای مطلق و فرد بینا، از‏دیدگاهی صرفاً زبان‏شناختی بررسی کرده‏ایم. بدین منظور، نخست، صورت‌های اشاری و انواع آن را معرفی کرده‏ایم. صورت‌های اشاری به‏عنوان ابزاری زبانی، کار‏برد‏های بسیاری دارند؛ زیرا در تعامل زبانی فرد نابینا و بینا، قطعاً یکی از دو طرف مکالمه، حس بینایی ندارد و مسئله نابینایی، بر ارتباط زبانی بین آنها به‏ویژه در کار‏برد صورت‌های ‌اشاری اثر می‏گذارد. بر ‌این اساس، در پژوهش حاضر، برای تفکیک صورت‌های‌اشاری با مصداق عینی از صورت‌های اشاری با مصداقی غیر‏عینی، از دسته‌بندی لوینسون (1983) دربارۀ انواع صورت‌های اشاری استفاده کرده‌ایم و پس‏از پنج ماه مشاهده و مصاحبه با پنج نابینای تحصیل‌کرده، صورت‏های‌‌اشاری فارسی را در ارتباط زبانی فرد نابینای مطلق و فرد بینا و نیز مشکلات احتمالی در برقراری ارتباط فرد نابینا با بینا را توصیف کرده‏ایم. نتایج این بررسی‌ها نشان می‏دهد که ادراک تمام صورت‌های اشاری مکانی و برخی صورت‏های اشاری شخصی، اجتماعی و زمانی دارای مصداق‌های عینی، از‏جهاتی برای مخاطب نابینا مشکل‌ساز است و او برای کار‏برد این صورت‌های اشاری، لزوماً باید به‌وسیله قوه لامسه یا شنوایی، مواردی را که بدانها اشاره می‌شود، از ‌پیش‌شناسایی‌کرده باشد. به‌دلیل محدودیت‌هایی که در این زمینه و به‏ویژه در شناسایی اشیاء جدید وجود دارد، فرد نابینا برای ارجاع به اشیاء پیرامونش، از صورت‌های اشاری، کمتر استفاده می‌کند.

منابع مشابه بیشتر ...

575681814d163.PNG

بررسی کاربرد لاله از قلمرو قاموسی تا گستره نمادین

محرم رضایتی کیشه‌خاله, فیروز فاضلی, اسماعیل نقدی

نماد، نشانه‌ای است که هم ارجاع به خود دارد و هم مفاهیمی فراتر از وجود عینی خود است. با نگاهی دقیق به نمادها، در می‌یابیم که ثبت نمادها در فرهنگنامه‌های موجود، معنای لغوی آنها را درپی داشته است و نزد اکثر فرهنگ‌نویسان، نوزایی مفهومی نمادها در عرصه هنری شعر مغفول مانده است. هدف اصلی مقاله زیر نشان دادن تقابل بین معنای نمادها در فرهنگنامه‌ها با نوزایی هنری آنها در اشعار دوره‌های مختلف سبکی است. در این مقاله، ضمن معرّفی نمادها و بیان تاریخچه نمادهای گیاهی در دو فرهنگ شرق و غرب از دیدگاه فلاسفه، روان‌شناسان و اسطوره‌گرایان، نخست به تبیین اهمیت معانی و کاربرد نمادین واژه‌ها، سپس به طور اختصاصی به معانی لاله و توسیع هنری آن براساس اشعار منوچهری، سعدی، صائب و سپهری به عنوان نمایندگان شعری سبک‌های خراسانی، عراقی، هندی و نونیمایی پرداخته‌ایم تا سیر تحول و تکامل معنای آن از قالب قاموسی و محدود، به کاربرد گسترده و نمادین به طور جامع آشکار گردد و از طرفی، ظرفیت‌ها و امکانات زبان هنری و ادبی در خلق و گسترش معنای واژه‌ها با نقل شواهدی، بیش از بیش مشخص و برجسته شود.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58714480590a3.PNG

پيدايش حروف اضافه از نام اندام‌هاي بدن

اعظم استاجی

مقاله حاضر، با تکيه بر مفهوم دستوري‌شدن، به چگوني پيدايش حروف اضافه از نام اندام‌هاي بدن مي‌پردازد. ساده‌ترين تعريف دستوري‌شدن عبارت است از تبديل عناصر واژگاني به عناصر دستوري يا تبديل عناصر دستوري به عناصر دستوري به عناصر دستوري‌تر. بر اين اساس، اين بررسي نشان مي‌دهد چگونه در گذر زمان نام اندام‌هاي بدن (عناصر واژگاني) به حروف اضافه (عناصر دستوري) تبديل شده‌اند و در طي اين تغيير از چه مراحلي گذشته‌اند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله
5753d42569e03.PNG

گذر از مالكيت به نمود در زبان فارسي

اعظم استاجی

مقاله حاضر در چارچوب نظريه به دستوري شدن (grammaticalization) به چگونگي بيان مفهوم مالكيت در زبان فارسي (شامل فارسي باستان، ميانه و جديد) مي‌پردازد و نشان مي‌دهد چگونه شيوه بيان مالكيت با استفاده از فعل داشتن (مثل: پادشاه پسري داشت) جانشين بيان مالكيت با استفاده از فعل ربطي "بودن" و حالت" به اي يا برايي" (مثل: پادشاه را پسري بود) شده است. در ادامه اين تحول فعل "داشتن" براي بيان نمود مستمر در فارسي امروز به كار رفته است. گذر از مالكيت به نمود تحولي است كه در بسياري از زبان‌ها مشاهده مي‌شود و با تكيه بر مفهوم "شستشوي معنايي" (semantic bleaching) يا استعاره توضيح داده مي‌شود.

دستور زبان/دستور زبان فارسی پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله