در این مقاله، نخست ریشهشناسی ازدید زبانشناسی تاریخی تعریف شده است و پس از آن، پیشینهای از ریشهشناسیهای انجامشده ذکر گردیده است؛ سپس انواع ریشهشناسی شامل عالمانه، شبهعالمانه و عامیانه مطرح شده، آنگاه، بحث ریشهشناسیهای عامیانه بهطور مفصّل و همراهبا مثالهایی در حوزه فرهنگی ایران شرح دادهشده است. این مثالها مربوط به جاینامهای ایران است که بهدلایل و اغراض گوناگون ازجمله مسائل و تعصبات قومی وقبیلهای ریشههای غیرایرانی برای آنها تراشیده شده است. در این مقاله کوشش شده ریشه ایرانی آنها روشن شود. در پایان، هدف از ایننوع ریشهشناسی و دامنزدن بدان ازسوی برخی اقوام ایرانی و نیز پیامدهای آن بهبحث گذاشته شده است.
غرض اصلی نویسنده از نوشتن این کتاب، حل مسئله لغتسازی و وضع اصطلاحات علمی و سیر و پیشینه این فن است در ایران و جهان. این امر ما را با تاریخ علم ارتباط داده و تاریخ علم هم ما را با تاریخ زبان فارسی مربوط کرده است؛ بنابراین بخشهایی از این کتاب تاریخ علم و تاریخ زبان فارسی است. در ضمن لغتسازی و ترجمه و وضع اصطلاحات علمی که یکی از نیازهای جامعه امروز است، ما را با فرهنگستانها و مفهوم و تاریخچه آن ارتباط داده که کمتر دانشجو و استادی با این مسئله مهم آشنایی دقیق و علمی دارد. مبحث فرهنگستان هم ما را به برنامهریزی برای زبان و ادبیات و خط فارسی کشانیده است؛ بنابراین اثری پرحجم پدید آمده که خود شامل چند کتاب است: لغتسازی و سیر آن در ایران، تاریخ زبان فارسی دری، برنامهریزی برای زبان و ادب و خط فارسی، تاریخچه فرهنگستانهای ایران و جهان.
در این کتاب کوشیده شده تا بررسی و توصیفی متناسب درباره سیر بررسی زبان و نیز اصول مکتبها و نظریههای زبانشناسی از آغاز تا زمان کنونی ارائه گردد. از این لحاظ که روند سترگ زبانشناسی در اروپا از چشمههای دانش و پژوهش اندیشهگران سرزمینهای دیگر بهویژه هند و سرزمینهای اسلامی نیز سرشار شده و فرهنگهای یادشده در چگونگی گسترش آن تأثیری بسزا داشته است، در فصل اول سیر بررسی زبان در هند باستان و نیز سرزمینهای اسلامی از جمله ایران و نیز چگونگی آشنایی پژوهشگران اروپایی با آن ارائه شده است. سپس در فصول بعد درباره زبان در یونان، دستور زبان لاتین، برخی زمینههای نوین درباره بررسی زبان، زبانشناسی تاریخی و تطبیقی در سده نوزدهم و .... بررسی و تحلیل شدهاند.
در این مقاله نخست به ارتباط ریشهشناسی و فرهنگنگاری پرداخته شده است، که اگر چه مقولههایی مجزایند، میتوانند در فرهنگنویسی کنار هم قرار گیرند. در واقع هدف این مقاله این است که نشان دهد ریشهشناسی در چه فرهنگهایی ثبت میشود و اصولاً چه ارتباطی بین این دو وجود دارد. بدین منظور، در خصوص فرهنگهایی که میتوان در آنها اطلاعات ریشهشناسی را ثبت کرد توضیحاتی داده شده است. همچنین به ضرورت ثبت ریشهشناسی در فرهنگ نیز اشاره شده است.
زبور مانوي يکي از زيباترين سرودههاي ماني است. بررسي درونمايه آن ما را با جهانبيني دين مانوي: دو جهان تاريکي و روشني و پارههاي نور رهايي يافته از دنياي مادي، آشنا ميکند. تا پيش از بررسي دست نوشتههاي منحصر به فرد اين اثر به سه زبان فارسي ميانه، پهلوي اشکاني و سغدي به دست آمده از ناحيه تورفان، زبور قبطي تنها منبع موجود به شمار ميرفت. از جمله اين قطعهها، قطعه M78 است که دربردارنده متني به پهلوي اشکاني و ستايشي است براي پدر بزرگي که همان خداوند بزرگ جهان روشني در انديشه مانوي است. اين متن جزء مجموعه متنهاي تورفاني آکادمي علوم براندنبورگ برلين است که، در اين مقاله، ابتدا به معرفي دست نوشته و سپس حرفنويسي، آوانويسي، ترجمه و توضيحات لازم مفهومي و ريشهشناختي آن پرداخته شده است.