خواب شفاف دومین مجموعه از مجموعههای شعری هشتگانه سهراب است. سهراب در این مجموعه چه از لحاظ ایماژها، چه به لحاظ سبک و چه از لحاظ شکل و فرم طریق خود را از شعر نیمایی جدا میکند. در مجموعه زندگی خوابها، سهراب سپهری شاعر، با زبان، سبک و طرز فکری مشخصش متولد میشود، راه کار خود را مییابد و پی میگیرد.
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
کتاب تحقیقات ادبی یا سخنانی پیرامون شعر و شاعری تالیف کیوان سمیعی است. این کتاب در سال 1361 توسط انتشارات زوار منتشر شده است. فهرست کتاب شامل شصت موضوع است و عناوین برخی از آنها عبارتند از: قلمرو و نفوذ زبان تازی، تاثیر شعر در نفس، قدیمی ترین شعر عربی، علم بدیع، قواعد ماده تاریخ، مخارج حروف، پیشگویی به وسیله احکام نجوم، تضمین غزلیات حافظ، دستور زبان فارسی و ...
بدون تردید، آنچه باعث تمایز اصلی سبکهای ادبی از هم میشود پیش از اینکه محصول دگرگونی در حوزه زبانی و ادبی باشد، حاصل تغییر نگرش و دیدگاه عمومی گویندگان یک دوره و مکتب ادبی به دورهها و مکتبهای دیگر است؛ البته این تغییر بینش جریانی است که به تدریج در آثار ادبی ظاهر میشود و اغلب نتیجه تحولات اجتماعی و فرهنگی است. در مطالعات سبکشناسی دورهای، نخستین سبک دورهای شعر فارسی، یعنی سبک خراسانی با ویژگیهایی مانند برونگرایی و طبیعتگرایی وصف میشود و دومین دوره، یعنی سبک عراقی بیشتر به داشتن بینش عرفانی معروف است. اما رسیدن از دیدگاه طبیعتگرایانه به دیدگاه عرفانی نیازکند گذر از مرحلهای حساس به نام انسان است که این مرحله گذار توسط شاعران سبک آذربایجانی محقق شده است. مقاله حاضر به بررسی نقش گویندگان سبک آذربایجانی در ایجاد تحول عظیم فکری در سبک شعر فارسی و جایگاه «انسان» در این سبک میپردازد و این مکتب را از نظر تعامل «شاعر» و «انسان»، با دیگر سبکهای شعر فارسی مقایسه میکند.
یکی از نظریههای نقد ادبی معاصر، آشناییزدایی defamiliariation میباشد و این روش به هر گونه تلاش هنری که رنگ رخوت و عادت را از هر دو سو تعامل ادبی میزداید و ادراک حسی و بازی با ذهن و هنر را بارور میکند، اطلاق میشود. صائب به عنوان نماینده سبکی که به تازهگویی و طرز نو و ابتکار شهرت دارد، یکی از نامبرداران تاریخ ادبیات فارسی در جهت آشناییزدایی است. روشهای صائب برای ایجاد طرز نو و آشناییزدایی از کلام و معنا، با شیوههای نوین علمی که در این نظریه مطرح میباشد، منطبق است. مقاله حاضر به بررسی روشهای مهم و پرکاربرد صائب در جهت آشناییزدایی از کلام و کلمه و معنا و لزوم بهکارگیری این روشها میپردازد.